یا اقواممون موقع دانشجویی زیاد خونشون میرفتم
پسرش تازگی ها عقد کرده بود
من یه بار رفتم خونشون(البته همیشه اطلاع میدادم و میپرسیدم که مشکلی نیست. دختر خنگشم می گفت نه)
بعد دیدم پسره بدو بدو اومد خونه و 6 تا بلیط تئاتر داد به ما و همگی را به زوووووووووووووووور بیرون کرد
هی گفتیم خودت نمیای؟ گفت کار برام پیش اومده مثلا ما هم نفهمیدیم
خلاصه تئاترش خیلی چسبید. والا تا اون موقع تئاتر نرفته بودم