سلام خانمااا...بیباید دلداریم بدید...دیگه نمیدونم باهاشون چه رفتاری داشته باشم....هر چی سازگاری میکنم بدتر میشن...خیلی آّب زیر کاهن...خیلی مارموزن...خیلی تو دارن..خستم کردن....الان 8 سال عروسشون هستم....اصلا هیچ حس صمیمیت باهام ندارن...همش هم زیر سر خواهر شوهر هست.....خیلی رو مامانش تسلط داره....مامانش بدون اجازه خانم آّب هم نمیخوره.....چند بار هم به خواهرش با مهربونی گفتم که اگه مشکلی با من دارید خوب بهم بگید..ولی هر بار میگفت نه..چرا اینجوری فکر میکنید...ولی به خدا از رفتاراشون پبداست...رفتارهای غیر صمیمی با من و پسرم...همش سز اون طفلی داد میزنن تا دست به یه چیزی میزنه.....با من هم که اصلا حرف نمیزنن..فقط جواب سلام میدن...و همش سکوت....اگه ساعت ها هم بشینم پیششون همش سکوت...اگه هم خودم شروع به صحبت کنم...و چیزی تعریف کنم..یهو وسط حرفم میرن...یا اگه تلوزیون روشن باشه..میگن نگا لباس فلان بازیکن ....همش حرف تو حرف میارن...اگه سوالی هم بپرسم میگن نمیدونیم.....در حالی که میدونن...و تلفنی به شوهرم قبلان گفتن....دیگه از کاراشون خسته شدم....نمیدونم چه رفتاری کنم باهاشون...حس خوبی از بون باهاشون ندارم.....اینم بگم که تو یه ساختمون هستیم....با مامان شوشو و جاری.....ولی نسبت به اون و بچه اون این رفتار رو ندارن...خیلی هم اونو تحویل میگیرن..و باهاش خوبن....جلوی من کلی با اون حرف میزنن...پچ پچ میکن...بچشو تحویل میگیرن....و.....