کل کل با پسرا رو یادتونه 😂😂👇👇👇
من دهه هفتادم ولی عین این و داشتم تو بچگیم😂😂
یادش بخیر انگار دیروز بود با دخترای فامیل یه طرف می ایستادیم و داداشمو پسرا یه طرف بلند بلند هر گروه سعی میکرد صدلشو بلند تر کنه و میگفتیم پسرا موشن مث خرگوشن
اونا هم میگفتن دخترا بادکنکن دست بزنی میترکن
کاش اون دوران بودیم هنوز که تمام هم و غم گریه امون بخاطر کشیدن موهای عروسکمون توسط برارمون بود😢😢😢
ده تا بچه بودیم هرکی زود تر بیدار میشد خوردنی هارو میخورد نه تای بعدی سوتغذیه میگرفتن
چقدر این روزا تنهاییم ای کاش قدر اون روز ای باهم بودن بیشتر میدونستیم
من مغنعه های بلند که باید تا مچ دست میومد رو یادمه دوران دبیرستان. نمیدونم فقط تهران اینطوری بود یا همه شهرا. ولی واقعا ظلم بود
😂
یادش بخیر ظهرای تابستون که مامان و بابا رو میخوابوندیم😂 تازه عملیات های خرابکارانه من و داداشام شروع میشد
از کتک کاری با خودمون بگیر تا نقشه شکستن سر پسر همسایه
ما دهه شصتیا مگه خاطره خوشم داشتیم!!😫😫
جوراب سفید توری پوشیدم تو دبستان مامانم رو خواستن
چیزایی که برام همیشه نوستالژیه پوشیدن چکمه های پلاستیکی رنگی تو زمستون بود.توشونم مثل ببعی پشم داشت.لامصب به پلاستیک گفته بود زکی.معمولنم همه رنگه قرمز و ابی نفتییش تو پاشون بود.هم چنین اون دمپایی جلو بسته ها که روشون عکس پسر شجاع و ... بود.یا یادمه اون موقع وقتق زانوی شلوارامون پاره میشد نمینداختیم دور یه زانویی میخریدیم میدوختیم بهش تازه کلی ام ذوق میکردیم
یه بارم یه کوچولو یعنی یه ریزه ها اسپری زدم به مقنعه ام مامانم رو خواستن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
26 ثانیه پیش
29 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
