تو عروسی خواهرم نشست یه گوشه نه کار کرد نه رقصید نه دست داد با خواهرم هیچی نشست کنار مادرش تکون نخورد کاری هم به کارش نداریم نمیدونم چرا این مدلیه براش عروسی و بهترین کادو ها رو دادیم خواهرم میگفت حتی یکبارم نگاهم نکرد و وقتی چشماشون تلاقی میکرده صورتشو میکرده اون ور حالا باهاش چه رفتاری بکنیم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.