2733
2734
عنوان

دسته گل به آب دادن 😀😀

| مشاهده متن کامل بحث + 1847 بازدید | 27 پست

این یکی مال خواهرمه یه باربابام طفلی توحال خواب بود چادرم انداخته بودروش کشیده بودروسرش بعد خواهرم کتری اب جوش دستش بوداومد دقیقا ازروی بابام ردشد...

هیچی دیگه ابجوش ریخت روبابام طفلی باچادرسرش هی جیغ میزدبالاپایین میپرید  

تمام زندگیم را برای آنچیزی که ازم گرفته بودن هدردادم..  .نه برای آن چیزی بهم داده بودن....

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

شب ادراری نگرفت ؟

نه بابا همیشه بغل خودم میخوابید..ازهمه هم بیشتروابسته من شدازبعداون ماجرا  فکرکنم میگه این خواهرم خوله بزاربیشتربهش محبت کنم....  

تمام زندگیم را برای آنچیزی که ازم گرفته بودن هدردادم..  .نه برای آن چیزی بهم داده بودن....

یبار یکی از همسایه هامون در زد.منم حدودا ۴ ساله بودم رفتم درو باز کردم

مرتیکه گفت عمو جون اون جوجو ما بالا پشت بومتونه بگو بابات بیاد بزاره ما بریم بالا بگیریمش

منم برگشتم پشت سرمو نگاه کردم دیدم عقاب به چه بزرگی.اندازه خودم اون بالا نشسته😨

وحشت کردم.مرده هم اومد دلداریم بده گفت اگه از بغل دیوار بری برنمیدارتت 😢

یادمه مسیر در تا خونه رو سینه خیز رفتم اونا هم بهم میخندیدن

توکلت علی الله.... تا همه امیدم به توست،مرا از خطرات چه باک!

دسته گل ک تا دلتووون بخاد دوم راهنمایی بود سر ازمون مبتکران شرکت بودم بعو پاسخنامه ها رو گذاشنه بودن لای کتاب اموزشی هفته بعد گذاشته بودن زیر صندلی خلاصه من سوالارو با پاسخ نامه عوض کردم همه رو از رو پاسخنامه زدم شدم رتبه 5 کشوری😂😂😂دیگ نکردم یکم غلط بزنم اخه منک رتبه هام همیشه اینقد بالا نبود...خلاصه افتضاحی شدا تا دوره دبیرستانمم یادم میفتاد از خودم خجالت میکشیدم😀

چطور زکریای رازی 900سال پیش الکل رو کشف کرد ولی اسلام 1400سال پیش الکل روحروم کرده؟؟

یبارم کارناممو خودم امضا کردم بردم مدرسه شانس من همون روز مامانم اومده بود مدرسه...خلاصه ک بدبخت شدم

چطور زکریای رازی 900سال پیش الکل رو کشف کرد ولی اسلام 1400سال پیش الکل روحروم کرده؟؟

یبار هم خیلی افه اومدم واسه مادر شوهرم ک تو خیلی اصراف میکنی من دست پختمم امروزی تره بذار واسه مهمونی من غذا درس کنم بهش گفتم تو برو سراغ تمیز کاری و میوه آماده کردن.بعد نمیدونم موقع خیس کردن برنج چرا بجای 11 تا پیمونه 8 تا ریختم تو سفره ی ذره پلو بود مادر شوهرم ار خجالت مرد.هی هم پدر شوهرم میگفت پلو بیارید.آخرش گریه کرد  

خدایا شکرت.هنوز تو حیرتم ولی میدونم ک حکمتی هست
یبار هم خیلی افه اومدم واسه مادر شوهرم ک تو خیلی اصراف میکنی من دست پختمم امروزی تره بذار واسه مهمون ...

وااای😂😅

چطور زکریای رازی 900سال پیش الکل رو کشف کرد ولی اسلام 1400سال پیش الکل روحروم کرده؟؟

وای کلی خندیدم 😂😂😂😂 اینم خاطره من:

وقتی بچه بودم عادت داشتم چیپس های سرکه ای رو لیس بزنم و تبدیل به چیپس ساده کنم از مزه سرکه خوشم میومد😐 از قضا اون روز طبق معمول این کارو کردم و بسته چیپسو گذاشتم تو کابینت...

بعدازظهرش خالم اومده بود خونمونو مامانم هر چی دم دستش بود واسه پذیرایی خالم اورد گذاشت رو میز و بهم گفت برو بقیه اون چیپس هارو بریز تو کاسه و بیار اینجا. از مامانم اصرار از من انکار...هیچی دیگه از روی ناچاری اوردم و گذاشتم جلو خالم. خالم یکم خورد ازش مزه مزه کرد قیافش یه جوری شد😐 گفت چرا خیسه😑 من گفتم کاسش تازه شسته شده چیپسا نم گرفته😐

کسی یک درصد هم بهم شک نکرد😂😂😂😂😂😂

منم یبار با سشوار موکت نو مامانمو سوزوندم تاکی بود سر بابام غر میزد که داداشت اومده باسیگار سوزونده

😁😁😁😁

یبار تو اتوبوس خواستم کارت بلیطم رو دربیارم یه نوار بهداشتی صاف افتاد کف اتوبوس یعنی مردم و زنده شدم😣😣😣😣

یبارم یکی آیفون رو زد منم بدون اینکه بپرسم کی ان باز کردم نگو مامور بودن اومدن کل ماهواره های همسایه هارو جمع کردن تاکی همسایه ها شاکی بودن کی درو باز کرده من صدام درنیومد

خدا خیرم بده😁😁😁😁

کاری ندارم کجایی چه میکنی....بی عشق سر مکن که دلت پیر میشود....    

یبار هم از مدرسه اومدم تلفنمون پیغام گیر بود دیدم هیچکی نیس خاستم زنگ بزنم خونه عموم ببینم مامانم اونحاس اشتباهی دوشاخه رو زدم ب پریز برق دوشاخه پیغام گیر رو زدم ب پریز تلفن.یهو بخاطر جابجا زدن تلفن زنگ خورد من فکر کردم مامانمه عین وحشیا پریذم رو تلفن یهو دیدم گوشی ی صدا داد و بوی سوختگیش پیچید.هیچی دیگه هنوز ک هنوزه گردن نگرفتم کار من بود.  

خدایا شکرت.هنوز تو حیرتم ولی میدونم ک حکمتی هست
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687