من تا حالا ندیدم کسی نتیجه کارشو تو همین دنیا ببینه
کارما و انرژی و این داستانا رو دوست دارم قبول کنم
ولی تا حالا چیزی ندیدم
کسی تجربه ای داشته ؟ ظلمی بهش شده باشه و اونطرف بیاد عذرخواهی؟
گاهی فکر میکنم خدا هم طرف اونیه که زورش بیشتره
والا ظالم سالم.هرچی بدجنس تر و ظالمتر و پدرسوخته تر زندگیشون بهتر پول فراوون و عشق و کیف .هرچی دلسوز و مهربون و پاک غرق هزار گرفتاری .والا چرته گفتن ونیا دار مکافات من که ندیدم
من دیدم بلایی که شب عروسی خواهرشوهرم خانواده شوهرش سرش اوردن
امسال سر دختر خودشون اومد
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
دقیقا شب عروسیش
کاش واقعا بود ولی تا حالا ندیدم
من که خیلی به این جمله اعتقاد دارم ودیدم کسی که ظلم کرده به سزای عملش رسیده
تعریف میکنی؟
مادر شوهرم
نفرین میکرد و میگفت پامو تا ابد نمیذارم خونتون
بعد از مدتی طی مسائلی بی
خانمان شد و تا سه ماه اومد خونمون باهامون زندگی کرد
من زياد ديدم اين چيزارو
بله عزیزم دیدم بارها و بارها !!!
یه نمونه ی کوچیکشو میگم ... اوایل ازدواجم مادرشوهرم همش میگفت تو باید بری با بابات دعوا کنی که جهیزیت اینطور و اونطوره ! بابات حق تو رو خورده داده به برادرت !!! ( توی خانواده ی ما رسمه که سرویس چوب با داماده پدرم حتی سرویس خواب منم خودش گرفت و مبل رو دیگه گفتم شوهرم میگیره )
خلاصه یادمه خیلی دلم شکسته بود از خدا خواستم که یه جور این زن بفهمه کارش اشتباهه ...
بعد از چند روز دختر خودش اومد همون حرفا و دعواها رو با مادرش کرد !!! بهش گفت شما هیچی برام نکردین و...
و اونموقع مادر شوهرم تازه فهمید که چه کار اشتباهیه !!!
دنیا گرده. و کارمون و رفتارمون تو این دنیا به خودمون بر می گرده.
این جهان کوه است و فعل ما ندا.
توی شهرمون رسم داریم به خانواده شوهر خواهرا و برادرا هدیه میدن شب حنا بندون
حنابندون نداشتن مادرشوهرم هدیه همه رو شب عروسی میده خواهر شوهر بزرگه خواهرشوهرم بچه دوساله داشته صداشو برده بالا که ما یه نوه داشتیم مگه این بچه اضافیه که بهش هدیه ندادین و داد و بیداد و باعث خجالتی و بی ابرویی
کولی بازی تموم در اورده هااا
از قضا بعد 12 سال امسال عروسی خواهرشوهر کوچیکش بود
حنابندون نداشتن هدیه هارو شب عروسی میدن و ....
فقط بچه ده ساله بوده که سرش غوغا به پاشد
انقدر بحث کردن که پسربچه اومده بود میگفت بابا من جایزه نمیخوام
یه نمونه ی دیگش اینکه یه دختر و پسری با هم عقد بودن و خیلی خیلی بینشون مشکل بود . فک میکنم بیشتر مقصر پسره بود چون با یه دختر دیگه هم بود . خلاصه که از هم جدا میشن و پسره هیلی راحت میره با یکی دیگه عقد میکنه . زن قبلیش افسردگی گرفته بود و ...
بعد از چند ماه به طرز بدی پسره و زن جدیدش هم از هم جدا میشن ...
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
56 ثانیه پیش
56 ثانیه پیش
داغ ترین های تاپیک های امروز
