2733
2734

ما همیشه با مادرمان حرف می‌زدیم من و داداشام 

بحث میکردیم راجب همه مسائل 

راجب کسی که دوستش داشتیم 

راجب خواستگار ها 

راجب فامیل 

راجب و...


بعد هر وقت بابام میومد چیزی نمی‌گفتیم بحث تموم می‌کردیم بعد پدرم همیشه ناراحت بود و گلایه می‌کرد که با من حرف نمیزنید من میام همه ساکت میشن ...


دلیل چی بود هروقت با بابا حرف میزدیم و بحث میکردیم شروع می‌کرد دعوا و توهین و...که تو احمقی.غلط کردی ، نصحیت ، سریع دعوا میشد 


بعد می‌گفتیم پدر من خب اخلاقت جوری نمیشه باهات حرف زد می‌گفت این حرف های که با مادرتون می‌زنید به منم بگید خب ما همون حرف ها رو حتی ساده تر بهش می‌گفتیم خیلی سریع دعوا میشد 

جای اینکه بشینه مثل مادر منطقی و اصولی حرف بزنه 



مثل داداشام به مادر میگفت از دختر فلانی خوشم میاد 

بعد می‌نشستن ساعت ها راجبش حرف میزدن


بعد همون داداشم به پدرم می‌گفت از دختر فلانی خوشم میاد 

جواب پدرم؛ تو گو خوردی تو غلط کردی

هنوز خرجتو من میدم این گوه خوری ها چیه


بعد پدرم می‌گفت با من حرف نمیزنید حرفاتونو میبرید پیش مادرتون 

من برای جای ترک های پوستی بعد از زایمانم از روغن آنتی استرچ مارک برند آنانه استفاده کردم که یک برند سوییسی بود.

 برای من واقعا مثل معجزه عمل کرد. حتما تو دوران بارداری قبل از ایجادترک ها یا تا وقتی که ترک ها هنوز قدیمی نشدن و قرمز هستن استفاده کنید که زود برطرف بشه. برای ترک های ایجاد شده با چاقی یا لاغری هم عالیه. لینکشو میزارم چون میدونم دغدغه خیلی از ماماناس

من مادرمم منطقی نبود😅 الان ک متاهلم باهاش راحتم

من مادرم خیلی منطقی بود خدایی 

پدرمم هیچ وقت به ما گیر نمی‌داد همیشه آزاد بودیم 


ولی خب پدرم تو بحث و حرف زدن اخلاقش خیلی بد بود تو بقیه مسائل خیلی‌ خوب بود 

باز خوبه با مادرت میتونستی حرف بزنی


من که وقتی مشکل یا ناراحتی دارم به مادرم نمی تونم بگم چون فقط غصه میخوره و مریضیش شدید میشه


به بابامم نمی تونم بگم چون تحقیرم می کنه


هر چی بشه فقط میریزم تو خودم

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687