تماس!؟
شوهر من مغازه داره و ی پخش کننده از ی شهر دیگه ک سه ساعت و نیم با شهرمون فاصله داره گاهی براش جنس میاره و تا حالا سه بارم زن و بچه شو آورده با خودش و اومدن خونمون شب موندن
دیروز ظهر شوهرم اومد خونه گفت احتمالا آقا مهران (همون پخش کننده) با خانم و بچش یکی دو روز دیگه بیان خونمون
عصر خانمه آقا مهران بم زنگ زد و احوال پرسی اینا کرد و بم تبریک گفت برای تعویض خونه مون (خونمون کوچک بود خراب کردیم باز سازی کردیم و الان چند روزه رفتیم خونه جدید) و گفت خوشحال شدم و... ومهران (شوهرش) گفته اینبار رفتم شهرشون بام بیا بریم خونشون مبارکی خونه جدیدشون و... منم گفتم من چند بار رفتم اون نیومده و... ولی بتونم میام و...
جای من بودین چ حسی بتون دست میداد
چ برداشتی میکردین
و چکار می کردید