سلام خیلی خسته ام از بابام ما هرروز صبحانه ناهار شام بابام میبریم اتاقش چون میز ناهار خوری نداریم اونم نمیتونه زمین بشینه کلی بهش احترام میزاریم هواش داریم عوضش اون پولش فقط خرج خودش میکنه به خودشرمیرسه درس منو خواهرم براش مهم نیست ما وضع مالی متوسط داریم یه حقوق بازنشستگی نصف پول برای خودش خرج میکنه من نمیتونم به خاطر شرایط جسمیم سرکار برم انصراف دادم چون شهریه رو نمیتونستم برسونم گفتم کم کم به بابام بگم شنیده از جایی ناراحته چرا پس به من پول کم میدید باید بشتر بدید خرج کنم برای خونه یه کیلو پیاز نمیخره با سیلی صورتمون سرخ نگاه داشتیم نمیدونم چطور رفتار کنم بهش محبت نکنیم نادیده اش بگیریم