2733
2734

من مادرشوهرم 50وخورده ای سالش و تنها یه پسر داره که اونم همسر منه پری روز زنگ زد که بچه رو شب بیار پیش ما هی اصرار و گیر منم دادم همسرم ببره اخه دیروز میخواستن قربونی بکنن صبح زنگ زد صبحانه بیا منم چون کار داشتم نرفتم و گذاشتم عصر رفتم من رفتم دیدم خاله و عمه و اینا هم هستن 

  

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

مرتبش کردم باز بردمش پیش اونا پسرخاله شوهرم بغلش کرد نشوندش کنار ظرف گوشت ها بچمم هی دست میزد به گوشت گفتم محمداقا میشه نذارید دست بزنه گفت باشه هی این و تکرار کرد 

  
اخر سر رفتم بچه رو بغل کردم گفت کجا میبری گفتم دارم میبرم دستاش و بشورم حاجی این گوشت الودس بچه مریض ...

میمردی همشو یجا بگی سر صبحی اعصاب ادمو خوردمیکنید بخدا 

من فکر کنم جهان دیگری هم هست                                                                 خدا بگو جهان دیگری داری🌏🖤
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687