نمیدونم چکار کنم با این مشکل زندگیم
شوهرم چشم دیدن خواهرم و شوهرش نداره
وقتی میاد خونه پدرم اوناهم باشن قیافه میگیره ناراحت میشینه یه گوشه
بعذ یکماه اومدم خانوادم ببینم خون به جگرم میکنه
همش نق میزنه
گرممه سردمه نمیخورم میخورم
خانوادمم خیلی بهش احترام میزارن ولی خیلی بی شرم و حیاس
زورم میگیره مامانم انقدر احترامش میذاره اونوقت امشب تولد مامانم بود حتی تبریکم بهش نگفت
بعدا گفت من نمیدونستم تولده که ..