2733
2734

ماجرا از این قراره که من الان 20 سالمه.. سال دومی که کنکور دادم پزشکی قبول شدم(تهران)ولی سال اول رتبه داااغون...همون سال دوست صمیمیم علوم تغذیه ازاد تبریز قبول شد رفت در حالیکه تهران زندگی میکنم.. برای یه سری مشکلات کات کردیم

ولی خب از طریق دوستای مشترکمون متوجه شدم که خانم توهم پزشک بودن زده و خودشو کشته از بس عکس با روپوش سفید گذاشته توقع هم داره همه خانم دکتر!!!! صداش کنن

مشاورمون هم طی یه صحبتی گفته که ایشون قراره پزشک تغذیه بشن!!!  

از صبح دارم حرص میخورم که ما داریم خودمونو میکشیم حالا یکی با لیسانس توقع داره دکتر صداش کنن

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

من دیدم دخترا از داروخانه بیرون اومدن با روپوش سفید مطمئنم فروشنده و نسخه خوان بودن باسیس دکتر

یه مورد دخترا با روپوش سفید از نونوایی فانتزی دراومدن چه کلاسی چه پزی 

زور داره واسم از اونجایی که کات کردیم هم....

زور نزن چون اون داره زندگی خودشو میکنه  توهم زندگی خودتو 

اون اصا شاید به تو فک نکنه 

خدای مهربون هیچ وقت خواسته های بنده هاشو رد نمیکنه یا میگه: باشه یامیگه: الان نه یکم صبر کن یا میگه: چیز بهتری برات درنظر گرفتم از این صرف نظرکن:) 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز