پدرم در اومد درس بخونم سره انتخاب رشته جایه برق و بازرگانی جابه جا شده نفهمیدم بعد کلی صبر کردم کارنامه محرمانه اومده میگه برقم قبول شدی ولی احتماله زیاد ظرفیت برق پره نمیتونی بری من ریاضی خیلی دوس دارم این همش حفظیه اولش گفتن میشه بعد من به امیده این دیگه کنکور ندادم حالا سالا بعد انگار دو سال پشت کنکور بودم
رابطه عاطفیمم که نگم رو یه پسره تو کلاس چند ماه کراش بودم بعد فهمیدم از یه دختر دیگه تو کلاس خوشش میاد
رل زدم رلم بهم اهمیت پیاممو سین میزنه جواب نمیده باهامم زیاد حرف نمیزنه تقریبا کاتم
تو کلاسمون هیچ رفیقی ندارم تو سلف تنها میشینم پولم ندارم بلکه اون حالمو خوب کنه
تنها خوبیه زندگیم درس خون بودنو اینه که باشگاه تی آر ایکس و پیلاتس ثبت نام کردم میرم و امیدم به کنکوره مجدده