دو سال پیش نامزد داشتم اولین کسی که عاشقش شدم همین بود تموم اولین هام با همین بود خیلی خاطره داشتم باهاش
و فامیل نزدیکم هست به ی سری دلایل و اشتباهاتی که هر دومون داشتیم از هم جدا شدیم منو اون داغون شدیم
ولی صبر کردم هنوز امید داشتم بازم بشه
و از همه چی بدتر میدونی چیه؟آشناس هر روز ی خبری ازش واسم میارن و من داغون میشم دلم میخواد برم ی جا که نباشه ولی کجا برم اخهههه
هیچ کس حتی خانوادم بفکرم نیستن
و خواهرش میشه زن داداش من
بچه ها دارم دیوونه میشم چیکار کنم
از خواب و خوراک افتادم همش فکر فکر