هم ازش بدم میاد بخاطر بی مسئولیت هاش هم وقتی ازش دورمیشم حس مردن میکنم ،آرزومه ازش جدابشم همش میگم زندگیم بدون اون بهترمیشه دلم یه مرد میخواد که حامی باشه دلم بهش گرم باشه
بیرون خبری نیس مردی هم نیس باهمون مال خودت بساز
همیشه نقاط منفی طلاقم در نظر بگیر اگه نقات منفی زندگی مشترکت بیشتره و همه ی نقاط منفی طلاقو با جونو دل میپذیری طلاق بگیر
اصن نمیتونم بانقاط منفی طلاق کناربیام توخونه ی خودم راحتم کناربچه هامم ولی زندگی عاشقانه ندارم حس میکنم روزبروز بیشترازش فاصله میگیرم دیگه حوصله ی حرف زدنم ندارم باهاش فقط وقتی ک نیس حس نفرت دارم بهش
ولی وقتی قهرمیکنم میرم خونه بابام حس پوچی ومردن دارم
با يه متخصص و روان شناس صخبت كن عزيزم
اخه بحثتون تخصصيه به نظرم ، روان شناس مجرب بايد برين
اينروزا هر دانشگاه پشت كوهي بيحساب دانشجوي روانشناسي ميگيره با هر معدلي هم فارغ التحصيل ميشن و علوم انساني هم تو كشور ما يعني حفظيجات! درك صحيح از مطالب خيلياشون ندارن و نه همدردي بلدن نه سوادش رو دارن بدتر حال ادمو بذ ميكنن ... بايد پيش كسي برين كه حساب پس داده و كسي از نزديكانتون تست كرده و جواب گرفته
خب خواسته هات از زندگي مهمه
اگه تا حالا خودت رو وقف بچه و خونه كردي ديگه الان وقتشه خودت رو دريابي منتظر خمايت و كمك از كسي هم نباش
فقط ميدونم خوشي هات رو به تعويق ننداز
هيچ كس حامي نيست مردم همه فكر خودشونن و شوهر شما رو هم من دقيقا نميدونم چيكار كرده ميگين حامي نيس اما خودت خودت رو درياب
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
