در کمدمو باز کردم چشم خورد بهش
همون شالی ک بهم گفت بپوش وقتی دارم میام واسه خودم کنمت بهت میاد:)
بعد از رفنتنش گذاشتمش ی گوشه ک ب چشم مبینمش امروز اتفاقی دیدمش کل خاطرات اومد جلو چشم:)
نموند رفت حانوادشو ترجیح داد...
کاش یکم عرضه داشتی
حالم خوب بود چند وقته حالم گرفته شد الان:)