2733
2734
عنوان

شماباشین چیکارمیکنین

130 بازدید | 14 پست

من ۲سالم بودمامانم فوت کردیه سال بعدش بابام ازدواج کرد یعنی ۳۰سال بودبازنش زندگی میکردمنوبزرگ کرده بعضی وقتهااذیت میکردامادرکل خیلی بهترازبعضی مادرهای واقعی بودپارسال به مشکل خوردن دارن جدامیشن باعثش هم زن داداشمو دیروزداداشم بهم گفت میدونستی باباهنوزگاهی میره به دیدنش اینهابقیه روسرکارگذاشتن نه جدامیشن نه به زندگیشون برمیگردن امروزهم بابام بهم زنگ زدگفت فلانی میگه دلم واسه دخترت تنگ شده بهش بگوبیادببینمش گفتم بابایعنی اگه برم ناراحت نمیشی گفت نه چراناراحت بشم بالاخره چندسال برات مادری کرده اماعمه ام میگه حق نداری بری شماکه دیگه نسبتی ندارین 

به نظرم حتی اگر جدا هم بشن برای شما مادری کرده بدون اینکه وظیفه ای داشته باشن و باید قدرشناس باشی 

پدرت هم که راضیه

به حرف عمه ت گوش نکن 

برو سر بزن و قدردان زحماتش باش 

شاید هم بتونی میونه شونو درست کنی 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

بروبالاخره اینهمه زحمتتوکشیده ازسه سالگی بزرگت کرده عمتو ول کن خودت عقل داری

دلم میخوادشیرینی بگیرم برم فقط نمیدونم بعدیه سال دوباره دیدمش چطوری رفتارکنم 

به نظرم حتی اگر جدا هم بشن برای شما مادری کرده بدون اینکه وظیفه ای داشته باشن و باید قدرشناس باشی&nb ...

باورمیکنی منتظربهونه ان آشتی کنن تاجایی که میدونم هرچندروزیه بارزنگ میزنه ازبابام حال مارومیپرسه 

وای یه سال نرفتی چه دلی داری تودخترعیب نداره بروپیشش بغلش کن ازدلش درمیاداگه واقعامادرخوبیه نذارجداب ...

اوایل خیلی ازهم دلخوربودن بابام گفته بودحق ندارین دیگه اسمشوبیارین الان یکی دوماهه انگارنرم شدن 

پس اصلا شک نکن بشو اسباب خیر و خوشی و آشتی  همین الان اقدام کن

یکی دوبارشوهرم گفت بریم بابام اجازه ندادالان خودش گفت برو آره حتمامیرم دیدنش دلم براش تنگ شده 

توکل بخدابرودیدنش چنددفعه بروبیابذارمیونتون خوب بشه باباتم راضی میشه بالاخره به بابات بگوبعدسی سال ط ...

بابام که ازخداشه زن داداش بیشعورم نشسته طبقه پایین خونش اجازه نمیده زورمیگه بابام هم به خاطره داداشم کوتاه میاد 

وای چه زن داداشی پس تواین وسط چه کاره ای که زن داداشت همه کاره شده بروبیارمادرتوبازهمون زن به دردباب ...

باورمیکنی اون خونه ای که دارن توش زندگی میکنن به اسمه منه امازن داداشم منواونجاراه نمیده 

خواهرناراحت نشی یک عددبرادربی غیرت داری والسلام ولی توول نکن مادرتو حتما بیار

آره بخدا بیچاره بابام همه دارایش روبه اسم بچه هاش کرداون وقت داداشم باحرف زنش ولش کرده حالش هم نمیپرسه 

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687