دیروز با همسایه مون تو پارکینگ صحبت میکردیم ک بچم بم گفت مامان زرشک پلو بزار منم گفتم ن مرغ داریم ن برنج صبر کن آخر هفته بابات بیاد (سر کاره) میخرم میزارم
خانم همسایه هم گفت میدم بت مرغ و برنج برای ی وعده درست کن براشون
در آخرم گفت بچه هات شلوغن وگرنه میگفتم بیاین خونه ما همونجا بخورین
بچه هامم گفتن قول میدیم شلوغی نکنیم و...
اونم گفت باشه
و بچه هام خودشونو آماده کرده بود بریم خونشون
زنگ زدن ب خانما گفتن بیایم خانمه گفت نه صبر کن وسایل و میارم خونه خودتون درست میکنیم میخوریم
و مرغ و برنج آورد خونه خودمون درست کردیم باهم خوردیم
جای من و بچه هام بودین چ حسی بتون دست میداد و چکار می کردید
لطفا حاشیه نرین (ک چرا گفتی ندارم یا چرا صمیمی هستین و... و...) فقط یه جمله بگین جای من و بچه هام بودین چ حسی بتون دست میداد وقتی اول گفت بیاین خونم بعد نزاشت و خودش اومد (البته زحمت کشید وسائل آورد)