2752
2734
عنوان

داستان عجیب تو سایت

270 بازدید | 36 پست

سلام اول اینکه عذرخواهی میکنم ازتون 🙏

من ۲۰ سالمه 

راستش من تازه با این اکانت وارد سایت شدم داستان بر میگرده به ماه مبارک رمضان من اون موقع به خاطر یه اتفاق خالم زیاد خوب نبود و میخواستم به نوعی حواس خودمو پرت کنم بعد با این سایت آشنا شدم و دیدم که صحبت کردن با بقیه داخل سایت میتونه کمکم کنه اما خب متاسفانه یا خوشبختانه رفتار خوبی با یه پسر نمیشد تو این سایت یا بهتر بگم با یه خانم رفتار بهتری میشد و حرفش رو جدی تر میگرفتن منم چون میخواستم تو نظرات و صحبت ها شرکت کنم پروفایل رو به خانم تغییر دادم تو تاپیک های مربوط به فیلم و سریال یا چیزهایی که اطلاعات داشتم و می‌تونستم کمک کنم کمک میکردم تا اینکه داخل یه تاپیک نظر دادم و استارتر بهم درخواست دوستی داد منم قبول کردم و شروع کرد به دردو دل کردن وحرف زدن بعد هم کم کم با من صمیمی شد و خیلی نزدیک شده بودیم خواستم کم کم بهش بگم که من کی هستم برای همین بهش گفتم که من یه برادر دارم که اگه امکانش هست یه صحبت آشنایی بشه برای امر خیر بعد ایشون قبول کردن بعد اون شروع به صحبت کردیم و من هربار می‌خواستم بهشون همه چیزو بگم اما بعد یه مدت واقعاً دلم پیشش گیر کرده بود و نمی خواستم واقعاً از پیشم بره بعد مدتی متوجه شده بودم که ایشون قبلاً از یک نفر خوشش میومده خواستم بدونم الان هم همین حس رو داره یا نه بعد بهشون به دروغ گفتم که فلان دوستتون گفته که شما از یکی خوشتون میاد(چون واقعاً میترسیدم که اگه خودم بپرسم امکان داره ناراحت بشن و همه چیز تموم بشه)بعد ایشون گفتن که کی بوده و اینها بعد من یک اکانت فیک ساختم و آیدی اون اکانت رو دادم بهشون و گفتم ایشون بعد ایشون خب متوجه شدن که اون اکانت من بودم و خب از دروغی که گفته بودم ناراحت شدن و گفتن که باید همه چیز تموم بشه (باور کنین نمی‌خواستم اینطوری بشه فقط قصدم یه سوال بود حالا شاید یکم شوخ طبعی) بعد من کلی خواهش و التماس کردم که نباید اینطوری بشه و میدونم چه اشتباه کردم و پشیمونم بعد ایشون قبول کردن و یه مدت کوتاهی حضورداشتن و بعد گفتن که عذاب وجدان دارند و نمیتونن دیگه بامن صحبت کنن منم خب خیلی ناراحت شدم و همه چیز رو بهشون گفتم اینکه من از اول خودم بودم و اون شخص خانم نبودن و ایشون هم رفتند

به نظرتون راهی هست که ایشون برگردند یا ماری از دستم یا کس دیگه ایی بر بیاد تا همه چیز درست بشه

باور کنین قصدم این نبودش 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

رابطه مجازی روول کن این از این دوما کسی که دوست داشته باشه به راحتی نمیره اینو شک نکن بهش

اگه میخوای سقط کنی یه کم فک کن ببین بیشترازخدامیدونی صلاح خودتوچیزی روبه زورازخدانخواه وهدیه ای روکه خودش بهت میدرم برنگردون حتماصلاح دونسته همه ی ایناروتجربه کردم که میگم یه کم فک کن به حرفام هیچ وقت سقط نکن هیچ وقت
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز