الان نزدیک پونزدع روزع من خونه بابامم بخاطر خیانت تصمیم طلاق بوده شوهرم اصلا بهم زنگ نزد فقط وقتی فهمید میخوام طلاق بگیرم اومد زنگ زد و التماس دید تصمیمم جدیه خواست به کلک منو بیاره خونش نرفتم بعد اون روز زنگ زد گفت من دیگه تورو نمیخوام تو زن نمیشی برام تو دیگه زندگیت نمیخوای انگار یکی پرش میکنه و از اون روز خبری نیست ازش فقط پسرم خانوادش میان میبرن باز میارن من فکر میکنم اون دختره پرش میکنه اینقدر بی تفاوت شده چون شوهرم به شدتت به من وابسته بود همیشه تو خونه قهر میکردن طاقت نمیاورد ولی الان عجیب غریب سر سخت شده از این بگذریم من که میبینم الان انقدر داغ مهرم اجرا گذاشتم میخوام برم بهش بگم ماشین و بده بهم چیز دیگه ازش نمیخوام بعدم توافقی طلاق بگیرم خودمون درگیر دادگاه نکنیم پول ماشینم بخاطر این میخوام که بتونم خونع چیزی رهن کنم بعدشم برم دنبال کار نمیخوام با خانوادم باشم سربار خلاصه غضیه از این قراره شوهرم عاشق زن ه ر زه شده دختره خودش با من خیلی رفیق میگرفت نتیجه این شد شوهرشم فهمیده ولی خانواد بی اصل نصبی هستن این دختره از خیلی وقته این به شوهر من نظر داشت الانم که اومد تو زندگیم منم ننگم میکنه دیگه از هردوشون واقعا اگ خدا بخواد میخوام جدا بشم دعا کنید برام که از زندگیم بره چون خیلی میخواستمش مهرش از دلم رفت جلوی همه از من بد گفته گفته من زندگی خوبی نداشتم زنم بد بود در صورتی همه جوره ساپورتش داشتم
شاید دعا داره
شمالی هستی ؟
پسرت چند سالشه
به این زودی کوتاه نیا که توافقی جدا بشی یکم بچزونش
چه راحت از زندگی با بچه میگذری
دختره دوستت بوده
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
9 ثانیه پیش
9 ثانیه پیش
10 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
