همسایمون یه خانوم تپل و مهربونه، خیلی با نمکهههه
داشتیم تو ساختمون باهم سلام علیک میکردیم، پاش سر خورد از پله ها داشت همین طوری قل میخورد مثل توپ
نمیدونستم بخندم یا این و بگیرم😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
صدا میزدم: مینا خانوم، مینا خانوم وایسا اومدم
این انگار لاستیک و ول کردی تو سرازیری، رفت تو همکف متوقف شد🤣🤣🤣🤣🤣🤣
با نگرانی رفتم بالاسرش، دیدم داره میخنده، میگه هیچیم نشد ، اربگ دارم، ترکیدمممممم🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣