من فکر اینکه بهم خیانت شده باشه داره مث خوره روحمو میخوره شماره عشق سابق شوهرم بود و اینا اشنای خانوادگی هستن بعد من گفتم خیانت کردی دعوا کردم باهاش و گفت ک با پدر دختره حرف زده چون پدرشون بی سواده هر بار یکی از بچه ها واسش شماره میگیرن.منم زنگ زدم به دختره وچون اشنا بود بی احترامی نکردم و گفتم چرا شمارت رو گوشی شوهرم بوده و اونم گف ک پدرم با همسرتون حرف زدن و از من مطمئن باش و این حرفا.ولی من هیچوقت از ته قلبم باور نکردم...
بعد الان یادم افتاد ک سال اولی ک ازدواج کرده بودیم دختره با وجود اینکه متاهل بود به شوهرم زنگ زده بود و گفته بود هه دیدی زنتم تنهات گذاشت؟(اون موقع من رفته بودم قهر خونه بابام و بعدها شوهرم اینو گفت)ولی با من جوری محترم برخورد کرد ک نتونستم چیزی بدی بهش بگم الان یادم افتاد ک تین همونه وقتی تونسته انقد وقیح باشه ک قطعا میتونه با وجود دوتا بچه بازم با شوهرم حرف زده باشه💔