چند روز پیش بود با شوهرم رفتیم تو جمع و دروهمی دوستان
گفتیم مافیا بازی کنیم اما شرطی
شرط چی بود
اگر تیم مافیا ببازه چون تعدادشان کمتره باید همه رو به کباب جوجه دعوت کنن خودشان برن با حساب خودشان همه گوشت و وسایل و مواد مورد نیاز شام رو بخرن
و تیم شهر دیگه پولی نمیدن و حتی دست به سیاه و سفیدم نمیزنن آماده کردنشم عهده خودشان
اگر تیم شهر ببازه چون تعدادشان بیشتره باید بساط شام کباب گوشت قرمز فراهم کنن و پول بذارن و برن گوشت وسایل رو بخرن
و تیم مافیا دیگه پول نده و دست به سیاه و سفید نمیزنن و آماده کردن کباب به عهده تیم شهر
«خلاصه چون تقریبا همه اونایی که زن و شوهر بودیم اونجا بودیم زن و شوهر همه شاغلن پس اگر زن میباخت یا برعکس شوهره طرف از جیب و پس انداز شخصی خودش میداد و همسرش ضرر نمیکرد »
با رای گیری یکیو به عنوان راوی انتخاب کردیم « راوی عشق میکرد در هر صورت شام مفت میخورد»
بازی کردیم من همون اول یک مافیا پیدا کردم و بیرونش کردم با شلیک گلوله تنفگدار که بهم داده بود
همه شهر بهم اعتماد داشتن
شوهرم از احساسات من سواستفاده کرد «اولین بار بود با شوهرم مافیا بازی کردم » با تحریک احساسات زن و شوهری منو با خودش همراه کرد بهش اعتماد کردم
بعد چون شهر به من اعتماد داشت باعث شد چندتا شهر رو بیرون کنیم و آخر معلوم شد شوهرم گادفازره و مافیاست
تیم مافیا برنده شد
اون شب از اینکه شوهرم از احساسات زن و شوهری استفاده کرده بود اعتماد منو به خودش جلب کرد و گولم زد ازش بدم میومد..دلیل دیگه اش اینه دنگ من برای آماده سازی شام ۸۵۰ هزار تومان شد در حالی که شوهرم هزار تومانم نداد حتی کمی از سهم شام منو خورد