مارو از چی ترسوندین
حوزه ای که ما رفتیم خیلی خوب بود خنکبود
اخر سالن یه اتاق تدارکات بود کنار درشم میز و چند تا صندلی و دوتا فلاسک چایی بزرگگ
نیم ساعت اول هفت نفر مراقب بودن دو نفر تو تدارکات بودن دونفر تو میگشتن بین نود نفر دانش اموز دونفرم چایی میخوردن رو اون صندلیا حواس جلوییا داشتن و چایی میخوردن یکیم بین ما دخترا نشسته بود
هفتاد دقیقه بعد اون دوتا که میگشتن و اونا که تو تدارکات بودن همشون باهم رفتن مشغول چایی خوردن 😂🤝
فقط یه نفر بین ما نشسته بود
رفیقم که میگفت یغل دستیش زو برگه رفیقم خوابیده بوده کسی نمیگرفتتش😂
بغل دستی خودمم رو دستش تومار نوشته بود از رو اون مینوشت 😂😂🤝🤝🤝🤝
دوتا دوربین کوچولو هم ته سالن زده بود که اونم اصن چک نمیکنن 😂 💀 💀 💀
اون مراقبا هم حسابی چایی بیسکوییت خوردن