خودم خونه جدا دارم
ولی گول حرفاشو و خوردم
او مذم زیر خونه مادرش اینا
هر روز مجبورم ببینمشون
هر روز توی زندگی من سنگ میندازن
از حرفهای تیکه دارشون که قلب منو به درد میارن فاکتور بگیر
تا ایراد گذاشتن روی جهیزیه من
که کم آوردی
درصورتی که همه چیز رو آوردم
زیاد هم آوردم
به بهونه های مختلف میان الکی خونم . آرامش ندارم