2752
2734
عنوان

ازین بدتر نمیشد

103 بازدید | 6 پست

دیدین حق داشتم نگران باشم

امروز برادر شوهر پاشد اومد اینجا هرچی از دهنش در اومد به من گفت 

گفت حق نداشتی زن منو راه بدی توی خونت میتونم برم ازت شکایت کنم

بعد تازه فهمیدم که چخبر شده بوده اصلا

خیلی خیلی امشب ناراحتم اصن دلم شکسته اروم نمیشم هرکاری میکنم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

جاریم برداشته گفته به شوهرش که من پسر خالمو از همثن اول دوست داشتم هنوزم دارم بیا طلاقم بده من میخوام با اون ازدواج کنم😕اینم تا جایی که من میدونم خیلی عاشق زنشه خورد شده داغون شده و طلاقش نمیده

شوهرت ک فهمیده زنداداششو، چرا برادر شوهرت به تو غر زده

شوهرم سرکار یود بعدم جمع بست گفت ازتون شکایت میکنم

البته ببخشید زر میزنه ک من زنشو راه ندم به همه گفته ک راهش ندن تا برگرده سر زندگیش

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687