سلام میشه نظرتون رو بگین
من یه سه چهار ماهی میشه عقد کردم بعد مادر شوهرم اصرار داشت باهاشون برم یه مسافرت کوچیک پیش اقوام
با خواهرشوهرام و خاله هاشون و مادرشوهرم دختر خاله ها رفتیم همسرم نیومدن به خاطر شغلشون
خب
همسرت نیومد نباید میرفتی
تنها با فامیل شوهرت رفتی چیکار
از اول مقصری که تنها پاشدی رفته ، واست بشه تجربه بدون شوهرت یه مهمونی هم با فامیل شوهر نری چه برسه به مسافرت
بعد تویه جمعی نشسته بودیم خواستیم بریم بیرون عجله ای بودیم من عادت ندارم موهامو ببندم روسری گذاشتم خواستم برم مادرشوهرم گف موهاتو ببندی راحت تری
و خاله ی شوهرم برگشت گفت عتره بابا مث دیوونه ها میشی موهات بازه
تاایجا ک مقصر تویی
عكس از موهاي باز با روسري
لطفا نگین مقصر تویی خیلی بهم اصرار کردن گفتم برای بار اول برم باهاشون
ولی بعداین موضوع انقد ناراحت شدپ نتونستم غذا بخورم و با هر حرفی سری بغض میکردم
وای من اصلا نمیتونم جایی برم شوهرم نباشه یعنی گیزت میارن یا سوال میپرسن یا تیکه میندازن و....
از این بع بعد فقط با شوهرت برو
الان همه میدونن بدون شوهرم جایی نمیرم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
