اون سن ۱۸ که عقد کردم اصلا خیلی کم عقل بودم
دلم میخواست الان تو دوره آشنایی باشم هی دلبری کنم هی تیپ بزنم تشنه ببرمش لب چشمه تشنه برش گردونم و ازین حرفا و ازین لوس بازیا
چقدر خوبه نه فکر قسط و بدهی هستین نه هیچی فقققط احترام فقط میخواین مخ همو بزنید قرارهای عاشقانه تلفنی حرف بزنی اوووووووه
من الان چندساله از زندگیم میگذره هرچی به خودم میرسم هرچی میخوام خوب باشم فایده نداره تازه نیستم نگاه نمیکنه همش درگیر کاره دیگه از من گذشت دیگه کهنه شدم🥲🥲🥲🥲من تازه ۲۴ سالم شده تازه جون گرفتم تازه جا افتاده شدم
موقع نوجوونی و صورت جوش جوشی و لاغر مردنی و بی عقل شوهر کردم 🤕