2733
2734

من هیچ وقت پدر و مادر نداشتم انگار.


یعنی پدر دارم. ولی چه پدری که نبودنش هزار بار بهتر از بودنشه. ضربه ها و آسیبایی بهم زده که دشمن خونی به کسی نمیزنه.


مادرم هم آدم بدی نیست. ولی خب نتونسته نقشی داشته باشه تو زندگیم. اونقدر پدرم تحقیرش کرده و کتکش زده که تبدیل به یه موجود افسرده شده که نمیتونه چهارتا جمله با یه غریبه حرف بزنه.


۳۴ سالم شده ولی بخاطر این مساله هرچی خواستگار سنتی پیدا میشه رو همون اول ندیده رد میکنم. چون میخوان یا مامانم صحبت کنن و‌ مامانم نه بلده حرف بزنه باهاشون و نه از ترس بابام جراتشو داره قرار و مداری بذاره.



تو کل عمرم، خدا شاهده تو کللللللل عمرم فقط چند روز از ته دل خوشحال بودم و اونم روزای اول آشنایی با آقایی بود که پارسال باهاش آشنا شدم و از ته دلم دوسش داشتم.

ظاهری و باطنی و اعتقادی همون بود که میخواستم. ولی دریغ که بخاطر بابام اون رو هم از دست دادم و شدم یه آدم افسرده.


گاهی دلم میخواد پناه ببرم به خدا. اما وقتی میبینم جوابی نمیده دلم میشکنه. مگه جز اون کیو دارم؟ بخدا هیشکی...

ولی نگاهم نمیکنه. کاری نمیکنه. دل شکستمو به حال خودش رها کرده...

ینی گفت که منصرف شده؟

💔سید ابراهیم، مرد مهربان و خدمتگزار ایران، آسوده باش، دیگر وقت استراحت است... اما ما با دل تنگمان چه کنیم، دلمان برای چهره مهربان و صدای دلنشینت تنگ شده، کاش یکبار دیگر در قاب تلویزیون با ما سخن بگویی

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

بخاطر اخلاقای کثافت بابام انفاقاتی افتاد که ول کرد رفت

عزیزم

خدا به دلت صبر بده

شرایطت سخته

میتونی سرت رو با کاری، هنری، مشغله ای گرم‌کنی؟

💔سید ابراهیم، مرد مهربان و خدمتگزار ایران، آسوده باش، دیگر وقت استراحت است... اما ما با دل تنگمان چه کنیم، دلمان برای چهره مهربان و صدای دلنشینت تنگ شده، کاش یکبار دیگر در قاب تلویزیون با ما سخن بگویی
عزیزم خدا به دلت صبر بده شرایطت سخته میتونی سرت رو با کاری، هنری، مشغله ای گرم‌کنی؟

کار و مشغله زیاد دارم ولی حال خوبی به همراه نداره.

زندگیم نابود شده دیگه سرگرمی به چه کارم میاد.

ببین عزیزم من دور و اطرافم هستن کسایی مثل تو. چیزی که به اونام گفتم این بود اگر فعلا واقعا شرایط ازدواج و دور شدن از خونه ممکن نیست باشگاهی کلاسی کار پاره وقتی چیزی که سرت رو گرم کنه با دیگران معاشرت کنی تو روحیه ات تاثیر بذاره اونو انجام بده یه مقدار از این فکرا دور میشی تو زمان هایی که خونه نیستی اعصابت آرومتره امتحان کن به خدا از خونه موندن و خودخوری خیلی بهتره. فکرت رو مشغول اون آدمی هم که رفته نکن یه سری چیزا از دست و کنترل آدمی خارجه زمان همه چیز رو حل میکنه شاید بعدها بهتر از اون اومد تو زندگیت آدمیزاد از هیچ چیز خبر نداره 

کار و مشغله زیاد دارم ولی حال خوبی به همراه نداره. زندگیم نابود شده دیگه سرگرمی به چه کارم میاد.

ببین تاپیک قبلیتو دیدم

بنظرم زیادی طرف و برا خودت بزرگ کردی

💔سید ابراهیم، مرد مهربان و خدمتگزار ایران، آسوده باش، دیگر وقت استراحت است... اما ما با دل تنگمان چه کنیم، دلمان برای چهره مهربان و صدای دلنشینت تنگ شده، کاش یکبار دیگر در قاب تلویزیون با ما سخن بگویی
نه چرا اینطور فکر میکنی؟

آخه خیلی تعریف رویایی کردی

مطمئن باش این خبرا نیست

چون بهش نرسیدی فک میکنی آش دهن سوزی بوده

💔سید ابراهیم، مرد مهربان و خدمتگزار ایران، آسوده باش، دیگر وقت استراحت است... اما ما با دل تنگمان چه کنیم، دلمان برای چهره مهربان و صدای دلنشینت تنگ شده، کاش یکبار دیگر در قاب تلویزیون با ما سخن بگویی
ببین عزیزم من دور و اطرافم هستن کسایی مثل تو. چیزی که به اونام گفتم این بود اگر فعلا واقعا شرایط ازد ...

عزیزم تایم زیادی خونه نیستم.

باشگاه و فعالیتای دیگه و مشغله‌های سنگین دیگه هم دارم ولی واقعا موثر نمیدونم و نمیبینمش. آدم نمیتونه از واقعیت فرار کنه که.

سلام 

من نه میخوام برات روضه بخونم نه میخوام نصیحتت کنم فقط از تجربم برات میگم...

من 3 سال بود ک حق نداشتم از خونه بیرون برم و نه گوشی داشتم نه هیچ دوستی....شاید الان بگی این راحته ولی نیست..این که فقط تو یه چهاردیواری باشی و حق هیچکاری نداشته باشی اونم 3 ساااال واقعا صبر ایوب میخواد....من صبر کردم و از روز اول گفتم خدایا راضیم به رضای تو....چله های زیادی برداشتم ارتباطمو با خدا به حدی زیاد کردم که الان اگه بدترین اتفاقم برام بیفته میسپارم به خدا.. تو که شرایطتت بهتر از اون زمان منه...هم گوشی داری هم میری بیرون هم میتونی وقتی حوصلت سر رفت برای خودت بری بگردی....

مطمئن باش خدا منتظره ک یه قدم بری سمتش..

به نظرم توام رها کن..این که میگم رها کن شعار نیست یا لفظ نیست واااقعا ول کن همه چیزو و بسپار به خدا...چله زیارت عاشورا نوید صفری و شروع کن به نیت حاجتت...


پس یادت باشه رها کن و بگو از این به بعد همه چیز با خدا بده خودش برات بسازه مطمئن باش قشنگ تر از خدا هیشکی برات کاری نمیکنه من وجود خدارو تو همه این حرفام حس کردم به ولله قسم💖

والا چی بگم... تستش کرده بودم همه جوره

تو گذشته گیر نکن

منم سر یکی از خواستگارام خیلی اذیت شدم

ولی فهمیدم اشتباه میکردم

💔سید ابراهیم، مرد مهربان و خدمتگزار ایران، آسوده باش، دیگر وقت استراحت است... اما ما با دل تنگمان چه کنیم، دلمان برای چهره مهربان و صدای دلنشینت تنگ شده، کاش یکبار دیگر در قاب تلویزیون با ما سخن بگویی
سلام  من نه میخوام برات روضه بخونم نه میخوام نصیحتت کنم فقط از تجربم برات میگم... من 3 سال بو ...

منم چند سال اخیر، ینی قبل از سال ۱۴۰۱ رو‌ تو خونه زندانی بودم.

گوشی رو هم هروقت بابام اراده میکرد توی همین سن ازم میگرفت.



زیاد صدا زدم خدا رو. پس کو؟

نمیخوام شکایتشو از خودش به بندش ببرم. ولی دلم داره میترکه. واقعا کو؟

مگه چی ازش خواستم؟

2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687