الان حالم خیلی بده از فکر و خیال زیر چشام گود افتاده انقدر الان گریه کر م چشام باد کرده ۱۸سالمه
حصلم سر میره تو خونه مامانم باهام خوب نیست
حتی یجایی نیست که من برم بیرون
هیچکس دوسم نداره
هرکی میاد سراغم یا اسکله یا من ازش خشم نمیاد
دلم میخاد برم بیرون
شاعل بودم سر یه مسئله هایی از کارم زدم بیرون فروشنده گی
هیچ کار خوبی برام پیدا نمیشه😭😭😭حالم از خودم بهم میخوره کاشکی بمیرم
متنفرم از همچی همه باهام لج ان تو خونه
کاشکی من نباشم
کل تفریح و زندگی من خواب و غذا خوردنه