۵ ساله جاریمه اوایل اصلا حرف نمیزدیم اون همیشه حرف میزد من نه
زیاد رو نمیدادم بهش چون از ادم پررو متنفرم
اونم دیگه رفت با دوستای جدیدش سرگرم شد و سمتم نمیومد راحت بودم
تا اینکه با اونا به دلایلی قطع ارتباط کرد و اومد دوباره سمت من ،شروع کرد هرروز زنگ زدن و سه ساعت حرف میزد
منم مجبور میشدم گوش کنم و بشدت تو عذابم الان چون ادم پرحرفی نیستم ولی اون بشدت وراجه مثلا ساعت ۱ بیدار میشه زنگ میزنه تا ۳ یکسره حرفای تکراری و
جواب نده
ناله میکنه از فامیلاش و شووهرش و مادرشوهر و درباره ی روابط قبل ازدواجش و ...
راستش خسته شدم،یهو جلوی بچه هام درمورد دوست پسرای قبلیش میگه اصلا رعایت نمیکنه
خدایی ۳ ساعت چی داره بگه هر روز
یا درمورد مادرشوهر یا فامیل شوهر میگه و اصلا فکر نمیکنه بچه های منم دارن میشنون اون حرفارو
دیروز با شوهرش دعواش شده شوهرش برگشته گفته گوشیتو بیار ببینم کی بهت حرف و راه نشون میده
میترسم الکی الکی بیفتم وسط دعواشون و فکر کنه من بهش چیزی یاد میدم اخه زیاد به من زنگ میزنه
دوست من بهتره شما جرات مندی رو بیاموزید، به ایشون بفرمایید تلفن های هر روز شما منو ناراحت می کنه و من تمایلی به شنیدن این صحبت‌ها ندارم، تمایل دارم در جمع خانوادگی دیدار و صحبت داشته باشیم...
به هیچ وجه نیازی به قطع ارتباط کامل نیست، فقط جرات مندی و سیاست...
چجور بگم خب
من اصلا نمیتونم مستقیم بگم زنگ نزن
بخدا دیروز داشتم اماده میشدم بریم خونه ی مادرشوهرم مهمونی زنگ زد یک ساعت دقیقا حرف زد ساعت ۱ و نیم بزور رسیدم اونجا اصلا اصلا نمیفهمه
مثلا دارم ظرف میشورم زنگ میزنه بچم برمیداره میگه بگو مامانت بیاد هرچی هم بچم میگه بعدا زنگ بزن دست مامانم بنده گوش نمیده و اصرار که مامانتو بگو بیاد
حالا کارش چیه؟؟تعریف دعوای دیشبشون یا مثلا تعریف میکنه فلان دوستم فلان رفتار رو کرد فلان روز !!
عزیزم شما جرأت اینکه به ایشون بفرمایید ناراحت هستید از این رابطه رو ندارید پس چطور جرأت قطع ارتباط کامل رو دارید!!!!!به ویژه اینکه همسایه نیز هستید...شما الگوی کودک دلبندتون هستید، پس بهتره یاد بگیرید با سیاست و جرأت ناراحتیتونو بیان کنید و ارتباط رسمی داشته باشید...موفق باشید...
