2752
2734
عنوان

مادر من شاید نامادریمه...

401 بازدید | 24 پست

مثل یک نامادری هست... 

هر وقت میاد خونم فقط طعنه به خونم میزنه. 

بچه آوردم کمک نکرد کمی هم کمک میکنه اینقدر میناله آدمو دیوونه میکنه.  ۵۵سالشه

خودم تنها بچمو بزرگ کردم.  صبح ساعت شش بیدار شده تا ظهر فقط گریه کرده کل خونه رو تمیز کردم غذا درست کردم همزمان بچه رو بغل کردم گردوندم.  هر دومونم سرما بدی خوردیم.  تنهای تنها این مریضی رو گذروندم امروز اومده جلو شوهرم بهم میگه چقدر تو تنبلی.  من ۶ بچه بزرگ کردم اخ نگفتم تو این یه دونه رو چرا نمیتونی بزرگ کنی.  شوهرم که رفته باهاش دعوا کردم.  الان عذاب وجدان دارم.  از وقتی یادم میاد فقط اذیتمون کرده یه لباس راحت نتونستم بپوشم. الانم که متاهلم هم به لباس پوشیدنم گیر میده.  برای سفرای زیارتیش پاهاش درد نمیکنه و پیاده میره ولی برای کمک به من همه جاش درد میکنه


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

این کارها وظیفه خودته عزیزم مادرت که وظیفه بزرگ کردن بچتو نداره به هر حال سنی ازشون گذشته 

میخوام پول بدم پرستار بگیرم خانم نمیزاره میگه آبرومو میخوای ببرسی. 

شوهرم از صبح نیست تا آخر شب.  تنهای تنهام خسته شدم نه دوستی دارم نه رفیقی.  

مگه من گفتم بچمو بزرگ کنه میگم طعنه نزنه

به نظرت درست میشه رفتارش دیگه عادت کرده شکل گرفته نمیشه تغییرش داد توام حساس نشو 

مادر منم خدا حفظش کنه گاهی اوقات طعنه میزنه حرصم میده ولی خوب من کاری ندارم جونمم بهش میدم 

میخوام پول بدم پرستار بگیرم خانم نمیزاره میگه آبرومو میخوای ببرسی.  شوهرم از صبح نیست تا آخر ش ...

بهش ربطی نداره ، مگه میخواد اون پولشو بده 

بگو امروز تشریف نیار خونه من دوستم میخواد بیاد 

بعد کارگر بیار 

بچه داری سخته ،اونم تنهایی ،منم همین شرایط رو داشتم 


یعنی بیشتر مادرا نا مادرین الان اینجور که شما گفتین😁

چیزایی ک گفتی وظیفشون نبوده اگر انجام بدن لطف بزرگیم هست 

 ولی همین ک دامادی داره ک اگر مادر زنش لطف نکنه دعوا میکنه کافیه برا اینکه دوستون نداشته باشه دلش نخواد کمکی بده..

وظیفمه منم به لباسش که پسندم نیست گیر بدم

خودتو نزن به اون راه منظور از وظیفه یعنی جمع و جور کردن خونه ات نگه داشتن بچه ات وظیفه صد در صد خودته قرار نیست مادرت بیاد بهت سرویس بده اگه بیاد لطف میکنه و اگر نیاد هیچ وظیفه و ایرادی نداره توقع تو قطع کن اون ۶ تا بچه بزرگ کرده کاراشو کرده بایدم بره سفر زیارتی نه که بچه تو رو نگه داره 

منم چند روز پیش همین حس رو کردم، که چقدر مادر من از من دوره

داشتم اروم یه موضوعی رو میگفتم که فلانی (داییم) اینطور گفته، یهو شروع کرد داد و فریاد و رو کرد به بابام و شوهرم که داشتن باهم حرف میزدن که آی برادر من حق به گردنم داره هرکاری با تو هم بکنه با من که نکرده!... اینقدر دلم شکست گفتم مگت من دشمن توام؟! مگه بچه تو نیستم؟!

از همه بدتر بابا و شوهرم هم همه اینا رو شنیدن


از روزی که یادم میاد غریبه پرست بوده

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687