یه مرد ک یه خونه داشتیم باهاش توش زندگی میکردیم منم مثل همه زنا میگفتم خونم ....یکی بود مواد غذایی و تو خونه آماده میذاشت ک منم میتونستم یه غذای گرم درست کنم یکی ک بهش پیام بدم فلان چیز و بخر بیار براش لیست خوراکی میفرستادم ..با ماشین میرفتیم دور دور ..یکی ک حامیم باشه یکی ک یه خونه رو تو اختیارم قرار میداد از منم انتظار یه زن خوب بودن داشت !مگه مغز خر خورده بودم ک خوب نباشم ؟!
حیف !من از خونه بابام زندگی کردن خستم