2752
2734

با یه پسری دوست بودم اوایل بدم میومد ازش و قصد ازدواج هم باهاش نداشتم به خودشم گفتم.ولی باز رابطمون رو ادامه دادیم.اینقدر دوسم داشت و بهم محبت میکرد که حد نداره اینقدر میخندوندم که نگوووو 

دیشب بهش گفتم خاستگار دارم بیچاره افتاد به گریه دلم براش کباب شد

نگین که الکی بوده چون واقعا میدونم خیلی دوسم داره منتها شرایطش برا ازدواج با من اوکی نیست

همش یاد حرفاش،محبتاش و گریه کردنش میوفتم خیلی ناراحتم از دیشب تاحالا اشتهام کور شده 

تقصیر خودمه من که قصدی باهاش نداشتم نباید ۲ سال ادامه میدادم چقدر هم بهم وفادار بود یعنی اگه دم مرگ بود اول به من زنگ و پیام میداد خبر دارم میکرد

خاک تو سرت ۲سال؟ بدبخت اسکول خدا نبخشتت ایشالا

چون خودم تو رابطه ۲ ساله بودم ۱۰۰امو گذاشتم طرفم رفته و فک میکنم تفکرش مث تو بوده هیچوقت نمیبخشمش

شبی شاید رها کردم جهان چون سرابم را.....

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

خاک تو سرت ۲سال؟ بدبخت اسکول خدا نبخشتت ایشالا چون خودم تو رابطه ۲ ساله بودم ۱۰۰امو گذاشتم طرفم رفت ...

خب خودش میخواست هرچی بلاکش میکردم دلیت اکانت میزد که از بلاکی در بیاد

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687