💔 شب امتحان که دیروز بود از استرس و حماقت چند تا قرص کافئین خوردم
اولش خیلی اوکی بودم ولی حدودا سه ساعت بعد ( ساعت ۳ )
دیدم انگار مثلا حرکت انگشتام یا پاهام سخت شده سنگین شدن
دستام خیلییی میلرزید و هنوزم همینجوره اصلا کل بدنم از درون میلرزید
همینجور عرق میکردم و تپش قلب شدید داشتم قفسه سینم داشت منفجر میشد
یهو انگشتام خشک میشدن
میخواستم تکونش بدم ولی نمیشد😐
دیگه درسته بیدار بودم ولی اصلا انگار حرکاتم دست خودم نبودددد
زنگ زدم اورژانس گفت علامت های سکته هستش
نترس آدرس بده بیایم دنبالت گفتم نه
خیلیییی اصرار کرد و آخر سر گفت باش پای خودت هرچی شد
رفتم تلاش کنم با زور خوابم ببرع ولییی اصلا نمیشد مغزم داشت منفجر میشدش😭
رگای دستم مثل مردا باد کرده بود
( هنوزم همینطوره )
با این حال بدون یکم خواب رفتم سر جلسه و حالم بد شد کلا تمرکز نداشتم سوالو بخونم چه برسه جواب بدم
امتحانمو گند زدم 💔🙃
از امتحان که اومدم رنگم خیلیی پریده بود دوبار داشتم میخوردم کف زمین که دوستم سریع زیر کتمو گرفت
رسیدم خونه دیدم دستم خیلیییی شدید تر از حتی دیشب میلرزه
قلبم انگار داشت از جا کنده میشد
اصلا انگار نفس کشیدنم برام سخت شده بود
خیلییی ترسیدم
فکر کردم شاید برای نخوابیدن هستش
دوباره زنگ زدم اورژانس گفتم میشع یه دارویی بگید من یکم خوابم ببرع لطفاا 😭( مثل معتادا شده بودم که انگار خودشونو میکشن روی زمین ) ولی گفت من دارو نمیدم شما حتما باید بیاید بیمارستان و این علامت سکته اس صبر کن اورژانس بفرستم که دوباره من گفتم فردا امتحان دارم نمیتونم بیام و با اصرار من منصرف شد😐
هنوز تپش قلب و لرزو و خشک شدن یهویی یه قسمتو دارم ولی یکم تونستم خدارو شکر بخوابم و دیگه سر درد ندارم
دیشب. مرگو به چشمام دیدم 💔