2752
2734

پدرش اجازه نداده بود با مرده ازدواج کنه بعد طلاقش اون مجرد بود با هم ازدواج کردن.

فقط 17 هفته و 2 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
از تماااام شیرین زبونیا،اولین قدمی که بر می داره،حسِ خوب اولین بار که بابا و مامان می گه،اولین باری که دندون در میاره،اولین باری که میره مدرسه و چشم می دوزی به پشت سرش و فقط نگاهش می کنی می گذرم و می گم حسِ خوب پدر و مادر شدن وقتیه که پسر یا دخترت بدونه که می تونه راجع به همه چیز باهات حرف بزنه،بدون ترس،بدون دلهره،بدون خجالت و بدون نگرانی........................ //// ❤ این روزا بهتر از هر موقعی معنی انتظار و دل گرمی رو می فهمم....نه ماه،ثانیه به ثانیه انتظار کشیدن و دل گرم بودن به خدایی که همیشه بوده و هست و خواهد بود....خدایا من منتظرم،منتظرم و دلم گرمه به تو،به این که حواست هست به این بنده ای که چشم دوخته به عظمت و بزرگیت....تمام ترسا،تمام استرسا،دلهره ها همه و همه رو سپردم به تو،مثل بچه ای که دلش گرمه به مادرش منم دلم گرمه بهت❤                                     

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

کودوم مجرد مونده بودن؟ دختره یا پسره؟  بعد چند سال این اتفاق افتاد

پسره

بعد ۵_۶ سال

فقط 17 هفته و 2 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
از تماااام شیرین زبونیا،اولین قدمی که بر می داره،حسِ خوب اولین بار که بابا و مامان می گه،اولین باری که دندون در میاره،اولین باری که میره مدرسه و چشم می دوزی به پشت سرش و فقط نگاهش می کنی می گذرم و می گم حسِ خوب پدر و مادر شدن وقتیه که پسر یا دخترت بدونه که می تونه راجع به همه چیز باهات حرف بزنه،بدون ترس،بدون دلهره،بدون خجالت و بدون نگرانی........................ //// ❤ این روزا بهتر از هر موقعی معنی انتظار و دل گرمی رو می فهمم....نه ماه،ثانیه به ثانیه انتظار کشیدن و دل گرم بودن به خدایی که همیشه بوده و هست و خواهد بود....خدایا من منتظرم،منتظرم و دلم گرمه به تو،به این که حواست هست به این بنده ای که چشم دوخته به عظمت و بزرگیت....تمام ترسا،تمام استرسا،دلهره ها همه و همه رو سپردم به تو،مثل بچه ای که دلش گرمه به مادرش منم دلم گرمه بهت❤                                     

یکی از آشناها عاشق یه دختری بود ولی خانوادش مخالفت کردن و دختره با یکی دیگه ازدواج کرد. اینم زن گرفت ولی زنش مریض بود و فوت کرد. اون خانم هم بعد از پنج سال با یک یا دو تا بچه جدا شد و با هم ازدواج کردن.

فکر میکردم میتونم همه آدمها رو نجات بدم..‌. تا اینکه متوجه شدم اونا دارن خودمم توی باتلاق غرق میکنن.
اخی  چه ناراحت کننده چرا خانواده پسر مخالف بودن؟

یادم نیست سال 86 ازدواج کردن یعنی خواستگاری اولیشون مال بیشتر از بیست سال پیشه.

به هرحال خودشون پشیمون شدن و بار بعدی با اینکه بچه داشت مخالفتی نکردن.

فکر میکردم میتونم همه آدمها رو نجات بدم..‌. تا اینکه متوجه شدم اونا دارن خودمم توی باتلاق غرق میکنن.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687