من جدا شدم یه بچه کوچیک دارم از زمان بارداریمم شوهرم باهام دیگه رابطه نداشت و اصرار داشت ی طلاق بعد از زایمانم آخرشم رفت با دوست دخترش ازدواج کرد و به بچه کوچیک خودش حتی رحم نکرد
الان من دوساله جدا شدم و یک سال قبلشم شوهرم اصن باهام رابطه نداشت کاش قبل از بچه خیانت میکرد نه با بچه
شوهرم اصلا حتی یک بار پشیمون یا دلتنگ نشد چون زود جایگزین آورد...
منم دیگه از تنهایی خسته شدم آخه تا کی باید بترسم از رابطه مجدد
هیچکس هم متوجه نمیشه من جدا شدم چون بچه کوچیک دارم
اطرافم دخترا دوست پسر دارن یا حتی هرکس جدا شده وارد رابطه شده بعضیاش ب ازدواج هم حتی ختم شده بعضیاش هم حداقل باهم بیرون میرن و جشن‌تولد و مراسم و کلی هدیه میگیرن اما من برا خودم حروم کردم همه چیو
ولی حقیقتش خسته شدم تا کی باید تنها باشم چرا اصن محکوم به تنهایی باشم منم جوونم دلم میخواد مثل شوهرم و بقیه همراه و همدمی داشته باشم آیا اشتباهه؟؟؟؟خب ممکنم هست رابطه به ازدواج ختم نشه و طرف باب میل آدم نباشه
من که از شوهرم پدر بچم ضربه خوردم دیگه باید تا ابد بترسم؟همه منو مسخره میکنن میگه دختر دست ب کار شو بیا تو اجتماع وارد رابطه شو شاید خدا خواست آدم خوبی سر راهت قرار گرفت
تا کی میخوای با بچه کز کنی گوشه خونه
