خواهرم دانشجوعه 20 سالشه یکی از همکلاسیاش چندوقته پیگیرشه پسر خوبیه از خواهرم خواسته یه شش ماهی صبرکنه تا یجا قراره کارش اوکی بشه بعد بیاد خواستگاری تو این مدت باهم چند بار بیرون در حد کافه و بستنی اینا رفتن حتی دست ابجیمم نگرفته پسر با شخصیت و خوبیه پسره با خانواده خودش صحبت کرده اونا هم اصرار که بیان ابجیمو ببینن ابجیم قبول نکرده چون جز من خانوادم اصلا خبر ندارن پسره باباش معتاد هست مامان و باباش جدا شدن و مامانش ارایشگره و خرجشون میده و خونه این هنوز نیمه کاره اس و یه ماشین مدل پایین داره اینا رو ابجیم بهم گفته من نمیدونم چی بگم بهش اصلا من پسره رو دیدم پسر اروم و خوبی بنظر میرسید اینم بگم خانواده و خونه پسره یک ساعتی از شهر ما فاصلع داره به ابجیم پیام میده عکس کابینت خونه می فرسته میگه انتخاب کن عکس طلا می فرسته میگه انتخاب کن مامانم میخاد بخره یا پارچه اینا با این چیزایی که گفتم نظر شما چیه
نظری ندارم در مورد زندگی و آینده اینجا مشورت نخوا مشاوره رایگان تماس بگیر صحبت کن
طرف خانوادش اسم و رسم داشته باشن ولی پسره به درد لای جرز نخوره خوبه؟
ی مدت بزارین اشنا بشن پسره واقعی خودشو نشون بده
نظرم اینه ولی بااازم با یه مشاور حتما حرف بزنید
خواهرت باید قضیه رو بسنجه و مشاوره بگیره
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
