2733
2734

من یسری اتفاق هاواسم افتادبایسری ادم ناتووبدردنخور برخوردم که منو روحی ازاردادن منوباحرفاشون رنجوندن و دلم روشکستن تحقیرم کردن ومن یجورایی مجبوربودم تحمل کنم افرادزیادی بهم بدی کردن خیلی رنج کشیدم خیلی زیاد دورهرهای طولانی افسردگی شدیدداشتم وهربار خودم بخودم کمک کردم الا افسردگی ندارم الا حتی مشکلیم دیگه ندارم امااصلا دیگه حوصله زندگی کردن ندارم نه واقعانیبت به کسی محبت دارم نه اصلاازچیزیاکسی خوشم میادحتی ازفعالیتهایی یاچیزهایی هم که قبلاازشون لذت میبردم خوشم نمیادانچنان خواستگارکه برام میاداصلا بی حسم نسبت به همشون اصلا ازهیچ مردی خوشم نمیاد بنظرم میادهمشون هیز و خیانت کار هستن وادم مجبوره باسیاست نگهشون داره اصلا بی خیالشونم میدونم تفکرم درست نیست اماواقعاهیچ عشقی ازهیچکس توی دلم نیست متنفرم اززندگیم چون دلبستگی به هیچ چیزوهیچکس ندارم

من برای جای ترک های پوستی بعد از زایمانم از روغن آنتی استرچ مارک برند آنانه استفاده کردم که یک برند سوییسی بود.

 برای من واقعا مثل معجزه عمل کرد. حتما تو دوران بارداری قبل از ایجادترک ها یا تا وقتی که ترک ها هنوز قدیمی نشدن و قرمز هستن استفاده کنید که زود برطرف بشه. برای ترک های ایجاد شده با چاقی یا لاغری هم عالیه. لینکشو میزارم چون میدونم دغدغه خیلی از ماماناس

چقد منی تک تک حرفاتو درک میکنم و میفهمم میدونم چه عذابی میکشی ولی به اونایی که بت بدی کردن منظورم پسره و ایناس اصن فک نکن که جواب نمی‌گیری فقط هروز داغون تر میشی سعی کن یبار برا همیشه پروندشونو ببندی تموم شده بره تصمیم بگیر که دیگه فک نکنی بشون سخته ولی میشه راجب بقیه حرفات هم حس میکنم افسردگی گرفتی چون دقیقا میفهمم چی میگی

چقد منی تک تک حرفاتو درک میکنم و میفهمم میدونم چه عذابی میکشی ولی به اونایی که بت بدی کردن منظورم پس ...

عزیزمی کاش درک نمیکرده واقعاسخته منظورم فقط پسر نبود ازهمه کشیدم بخداچه همکارچه دوست چه اشناچه خانواده چه فامیل خیلی ظربه خوردم بخدا واقعا ادم بی حس میشه ازیجایی به بعدالا شدم یه ادم خودخواه وبی حس انچنان بخودم میرسم وهیچکس برام مهم نیست  روهیچکس حساب نمیکنم  محبتام دروغینه  چون دراین زمان مجبورم محبت دروغین کنم وگرنه هیچکسوازدل دوست ندارم خیلی ببخشیداما تنهاحسی که دارم شهوت وخشم و دورویی و خودخواهی هست  اینهاتنهاحس های من هستن که ازبین نرفتن  اگراینهاهم تمام بشن من بایک جنازه هیچ فرقی ندارم 

دقیقا حال من... خستم خیلی دلم فقط یکیو میخواد که منو بخواد بخوامش و کنارش حالم خوب باشه 

شایدباورت نشه اگه همین الا همچین کسی روهم داشتم انقدروجودم پرازترس ازدست دادن وناامنی وترس ازخیانتشه اصلاکنارش ارامش نداشتم ونمیتونستم باورش کنم و بازم محبتم نسب بهش ساختگس بود من دیگه نمیتونم ازته دل دوست داشته باشم هیچ چیزوهیچکسیو ادمهابارهاثابت کردن بی لیاقتیشونو تنها کسایی که دوست دارم حیوانات هستن چون بدی توی ذاتشون نیست

عزیزمی کاش درک نمیکرده واقعاسخته منظورم فقط پسر نبود ازهمه کشیدم بخداچه همکارچه دوست چه اشناچه خانوا ...

ببین همه اینایی که میگیو من لمس کردم و کاملااااا کاملااا کاملااا هم بهت حق میدم و هم درکت میکنم چون خودمم همین بودم یه آدم زده شده از همه نگام اینجوری که همه بدن همه واسه منافع باهاتم میفهمم حرفتو واسه همین میگم اگه میخوای راحت بشی توقعت و بیار پایین از دوست همکار ..یموقه میشه به این نتیجه میرسی که توقعت از همرو به حداقل برسونی که کمتر عذاب بکشی چون من رسیدم بش و الان بهترم چون انقد توقعم و نسبت به همه آوردم پایین و از همه انتظار هرچی دارم وقتی یچی میبینم برام عادی شده میگم اخیش بیخیال من که وابسته فلان دوستم نیسم من که مث قبلاً خودمو نمی‌کشم براشون من که انتظاری ندارم ازشون پس ککم نمیگزه وقتی چیزی میشه و میبینم ..انگار هیچی نمی‌بینم 

یموقه بیجا می‌رسی ک شاید آدمای زیادی دورت باشم ولی تو اون وسط بی حسی نسبت بهشون و واسه نگه داشتن یا تایید شدن توسطشون کاری نمیکنی فقط نگاه میکنمی و میدونی هسن یموقه ها باشون هم کلام میشی 

جدی نگی تا راحت زندگی کنی خودتو اذیت نکن تهش این بود ک دیدم مطمئن باش توام یه موقع بش می‌رسی ینی خسته میشی از خسته بودنت بد خالی می‌کنه بدنت سر میشه میشن برات قصه همینقدر بی ارزش...

ببین همه اینایی که میگیو من لمس کردم و کاملااااا کاملااا کاملااا هم بهت حق میدم و هم درکت میکنم چون ...

درسته اینروزا ادم کثیف ودرویی شدم ولی بخداقسم حقیقت محضه که من واقعا هیچ توقعی ازهیچ ادمی ندارم وانقدربی ارزش هستن جلوی چشمم که اصلاروشون حساب نمیکنم واقعا به راحتی میتونم دکمه همروبزنم بایه اشتباهشون وبرام پشیزی اهمیت نداشته باشه اینروزافقط برای منافعم بادیگرانم دقیقامثل خودشون  به دروغ به همه محبت میکنم وانقدرحرفه ای شدم که باورمیکنن  توی قلبم ذره ای عشق وجودنداره شدم یک موجودبی حس وحال وفریب کار حس میکنم واقعاشیطان واقعی شدم دروغ میگم سرزنش میکنم وحشی بازی درمیارم عصبانی میشم وهرچی به دهنم میادمیگم  دیگران رومسخره میکنم ازدیگران سواستفاده میکنم بین دیگران جنگ میندازم وخودم اتیششوزیادترمیکنم اون من مهربون وصادق قبل مرد ویک موجودعوضی که خودخودخواهم باشم جاش اومده من پرازگناه هستم 

درسته اینروزا ادم کثیف ودرویی شدم ولی بخداقسم حقیقت محضه که من واقعا هیچ توقعی ازهیچ ادمی ندارم وانق ...

تو نه کثیفی نه به قول خودت شیطان نه هیچ چیز بد دیگه ای انقد خودتو سرزنش نکن تو فقط خشم داری و این عادیه بعد یه ضربه کلی خشم ادم و میگیره و شاید سعی کنی بد باشی ولی اینجوری نیس دوباره خودتو پیدا می‌کنی زمان لازمه تا این خشم ها فروکش کنن یکم باید فرصت بدی و خودتو شماتت نکنی درسم میشه همه چیز بلاخره خودتو پیدا می‌کنی چون من خودمم حس میکردم خودمو گم کردم سخته ولی میشه 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687