خیلیییییییی زیاد دوسشون دارما اصلا حاضرم جونمو واسشون بدم ولی بعضی وقتا خجالت میکشم بخاطرشون
ما از یه قشر معمولیه رو به پایینیم و یه زندگیه بخور و نمیر (بخور و حذف کنید فقط نمیر بمونه)
بعضی وقتا میشینم فکر میکنم اگر من یروزی ازدواج کنم از خجالت میمیرم
تو این چندسال هرکارییییییی کردم بابام نرفت گواهینامه بگیره و نمیزاره ماشین بگیریم و یجورایی اویزون این و اونیم و تاحالا یبارم مسافرت نرفتیم اصلا نمیدونیم چیه واسه من هرخاستگاری ک میاد وضعش یخورده از ما بهتر باشه دلم میخاد فقط ردش کنم و شدیدا معتقدم هرکی با همسطح خودش باید ازدواج کنه و انسان فقیر (خودمو میگم حمله نکنید بهم لطفا) حق نداره با بالاتر از خودش بپره
من خیلی سعی کردم خانوادمو بالا بکشم ولی هرچقدرررررر دست و پا زدم انگار نمیشه بقول استادم تو این زمونه فقیر فقیرتر میشه پولدارم که پولدارتر