2733
2734
عنوان

از مرگ حتمی نجات پیدا کردم 😭

681 بازدید | 20 پست

من دیروز ظهر که همه جا خلوت بود ساعت ۱ و نیم ظهر تصمیم گرفتم برم پیاده روی ...


هندسفر رو گذاشتم‌ توی گوشم و توی حال خودم بودم که خواستم خیابون خلوت رو عبور کنم 


خیابون چون خیلی خلوت بود دیگه پشت سرمو نگاه نکردم 

نصف خیابون رو گذشته بودم انگار یه نفر بهم گفت یه نگاهی به پشت سرت بنداز 


صدای هیچ ماشینی هم نمیومد ....



همون ثانیه که برگشتم دیدم یه ماشین با سرعت خیلی خیلی زیاد پشت سرمه همون ثانیه که میخواست بزنه بهم یه ذره فقط یه ذره فرمون رو کج کرد و از نیم سانتی متری من با سرعت خیلی بالا گذشت 


یعنی اگه اون یه ثانیه رو‌ توقف نمی‌کردم که شانسی پشت سرمو ببینم الان یک روز بود که مرده بودم ...

خداااایااااااااااا 


دارم فکر میکنم مرگ چقدر می‌تونه به آدم نزدیک باااااااشه 

چقدررررررر نزدیک و مااااا حواسمون نیست

هنوز شوکه ام ...


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

به نظرم یه نیروهای ماواریی اطراف ماوجود داره که دراین مواقعه کمک میکنه همون برگشتن ونگاه کرده 

دقیقااااا چون اصلا صدای ماشین نیومد که بخاطر صدا برگردم ...

اون یک ثانیه برگشتن فرصت واسه نداشتن قدم بود 

خداروشکر ولی تو خیابون هندزفری نزار دیگه چه کاریه اخه حداقل صداشو کم کن

ما بد نبودیم..بلدبودیم،دنیا مارو نمیخورد..ما تُنگ بودیم،اگه دریا بودیم که ماهیمون نمیمُرد..سیل اومد،هرچی رویا جمع کردم با خودش بُرد.... مَبر ز موی سپیدم،گمان به عمر دراز، جوان ز حادثه ای پیر میشود گاهی..  جان چه میدانست،از دنیا چه ها خواهد کشید...اگه امضام به چشمت خورد لطفا واسه حرف زدن و سلامتی بچه هام دعا کن مرسی مهربون❤💙💜
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687