2733
2734
عنوان

از اعصانیت سرم داره میترکه

81 بازدید | 7 پست

من تو اتا خواب خواب بودم دیدم داداشم اومده بیدارم کرده بیرون بابا کارت داره حالا رفتم بابام میگه ببخشید فلانی(داداشت) نیومد 

منن با اعصبانیت برگشتن خونه بهش رفتم  گفتم چقد بی وجدانی بخاطر یه فوتبال منو بیداری کردی؟

بهش گفتم یه لیوان اگه خواستی خودا باید بلند شی 

الان از اعصبانیت ننیدوننوچکار کنن چند روزه خوابم بهم ریخته

معلومه خیلی عصبانی چون اصن نفهمیدی چی نوشتی

شب ها که به جای مادرم بیمارستان پیش خواهرم میموندم خیلی اذیت میشدم چون روزها هم دانشگاه میرفتم و نمیتونستم به صورت جایگزین استراحت کنم قطعا اون روزها زشت ترین ورژن خودم رو داشتم و همزمان باید سعی میکردم که خودم رو شاداب نشون بدم تا  به عنوان یک پیشکوست، دردِ بیماری خواهرم رو کوچیک تر نشون بدم یک روز که تازه از بیمارستان برگشته بودم با موهای وز وزی و چشمای گود افتاده بالای سر کتری وایستاده بودم که چشمم به یک هسته ی خرما کنار شعله ی گاز افتاد که حرارت و شعله به طور مستقیم به اون هسته میخورد دیروز هم اون هسته رو موقع درست کردن چای دیده بودم پریروز که موهام کمتر از اون روز وز وزی بود هم همینطور! همچنین موقع شام درست کردن و ناهار گرم کردن هم دیده بودمش به طرزعجیبی استوار بودو صبور!شاید فکر میکرد بالاخره روزی کسی از بین شعله ها برش میداره و توی خاک نرم میزارتش و جوونه میزنه و بالاخره رشد میکنه ((متاسفانه باید بگم اون هسته خود من بود!منی که سالها در فشار وزجر و درد سکوت کردم چون امید داشتم روزی خدایم مرا از میان شعله ها برمیدارد آبی بر رویم میریزد و جوانه زدنم را تماشا میکند غافل از اینکه خدایم سالهاست مرا در میان شعله های آتش در زیر کتری بزرگی رها کرده است)) درحالی که من گمان میکردم او نگهدار و پناه من است ✒️خاطرات یک مینیاتوری

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

از ته وجودم درکت میکنم 

منم شدیدا خوابم بهم ریخته بود تازه نیم ساعت بود با سردرد شدید خوابیم خواهرزادم بزور وو سوصدا بیدارم کرده حالا فکر کردم چیشده میگه ببین نقاشیم خوبه بخدا میخواستم زنده زنده کبابش کنم عه

لطفاااا کلایک نکنید 🌼با افتخار تــــرکم ✌🏿❤کـه زخــم هر شکست من حضــور یک جوانــه شد🌱توهمونی هستی که تصمیم میگیری باشی✨زمان میبره ولی میشه🩹💔امیدوارم به خدایی که اسپانسر تمام آرزوهاست🤍شروع رژیم(1403/3/5)وزن اول۷۲👈🏿وزن هدف58👈🏿هدف اول69🔓هدف دوم67🔒هدف سوم65🔒هدف چهارم 63🔒هدف پنجم60🔒هدف اخررررر58🔒به امیدروز که قفل همشون باز بشههه💪🏿❤

عزیزم یه نفس عمیق بکش، درست و واضح بنویس ،بفهمم چیشده

اگر روزی ازم بپرسن چه آدمایی رو بیشتر دوس داری، میگم اون‌هایی که توی زندگی بیشتر از همه رنج کشیدن. رنج! نه به منزله غم. که غم هم میتونه شکلی از رنج باشه. رنجی که به معنی رشد و رسیدن به نورِ امید وسط تاریک ترین روزهای زندگیشون باشه. اون آدم‌ها شاید زیاد کتاب نخونده باشن. شاید سواد زیادی نداشته باشن. شاید پولدار نباشن. ولی عمیقن. انسان های عمیق رو دوس دارم. اینکه حتی با سکوتشون هم حرف های زیادی دارن. اگه یه روزی ازم بپرسن چه آدمایی رو بیشتر دوس داری، میگم اون آدمایی که با رنج قد کشیدن ...
عزیزم یه نفس عمیق بکش، درست و واضح بنویس ،بفهمم چیشده

ببین من چند روزه خابم بهک ریختش یعنی میخام انگار نخوابیدم و پریشونم امشب پدرم به داداشم زنگ زده بره پایین یه چیزیو بگیره داداشم که فوتبال نگا میکرد گفت دستم بنده و منو بیدار کرد رفتن پایین بابام گفت داداشت گفتم نیومد منم برگشتم خونه با اعصبانیت گفتم تو وجدان نداری منو از خواب بیدار کردی یک لیوان آب هم بخای باید خودت بلند شی 

الان از اعصبانیت نمیدونم چکار کنم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687