باهاش دعوام افتاد صبح بعد خانواده میخواستم بیان بعد یک ساعت اومد معذرت خواهی کرد که اشتباه از من بوده
الان که خانواده رفتن دوباره اخلاقش شد مثل صبح خرش از پل گذشت حالم از این مردان بهم میخوره حالم از خودم بهم میخوره که به این دنیا اومدم تقاص کدوم بدیو دارم اینجوری میدم که هر روز باید زجر بکشم خسته شدم دیگه