منم 17 سالمه از زمانیکه دخترخالم ازدواج کردن پدرمو در آوردن
حتی مامانم چقدر همه تیکه انداختن
به خدا اوایل اینقدر گریه میکردم
حالا دخترخالم یه آدم حسود خالم حسود همیشه به من حسودی میکردن
بعد ازدواجشم که فقط واسه من قیافه میگرفت تو عروسیش محلم نزاشت کار اشتباهی بکنی خانواده میگن اونو ببین همسن تو ازدواج کرده بعدش شوهر خالم زنگ زده بود به داییم میگفت این دختره جندس
خلاصه فقط آدمای عوضی شانس دارن
وگرنه من تا الان دوسال تمام عذاب کشیدم ولی خدا...