در میان همه خوبان نظرم سوی تو بود
قبله ام وقت عبادت همه بر روی تو بود
پای رفتن نبودم تا که به جایی برسم
پای زنجیر، همان تار دو گیسوی تو بود
خود تو دانی چرا غصه پریشانم کرد؟
این پریشانی من از تن تب دار تو بود
چون به دام تو فتادم گرفتار
این گرفتاری من از خم ابروی تو بود
این غم هجر تو که هرشب گرفتارم کرد
چون شفای همه دردم به درمان تو بود
چون صدایت شنیدم دلم آرام گرفت
این دل آرامی از آن نرگس شب بوی تو بود
من به میخانه نرفتم که پشیمان گردم
ره میخانه ی من، آن خم ابروی تو بود🦭🌵🌻