2733
2734

منتظر همسرم بودم دیدم ی جا دارن نذری میدن 😑ندید دلم خواست شدید 

رفتم تو صف یکم وایسادم گفتن تموم شد متفرق شد صف 

ی خانمه از داخل صدام کرد شما بارداری ( نمیدونم از کجا فهمید چون تو چهار ماهم شکمم از رو مانتو معلوم نیست) ی ظرف بهم داد خوراک لوبیا گفت ببخشید قاشق تموم شده

من از سر هوس که داشتم رفتم ی گوشه کاسه رو سر کشیدم 

یهو ی پیر زنه اومد کاسه رو از دستم چنگ زد 

من تا بفهمم چی شد چند دقه ای طول کشید😑ما مال اون محل نبودیم همسایها گفتن مشکل داره خانمه  منم بیخیالش شدم 

مشکلشم با من این بود که چرا بی نوبت نذری گرفتم😐😐

همسرم ولی بیخیال نمیشد که بقیه هولش دادن بشینه تو ماشین  

اینقدر خوشمزه بود 😄😄😄 همزمان که ی دستم خونی بود دلم میخواست اونیکی دستم که خوراک لوبیا روشه لیس بزنم 

نامروتا نکردن ی کاسه دیگ بدن بهم😂😂

فقط 23 هفته به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

عجب😂

فقط 17 هفته و 1 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
همینجوریش یه شهر بام بَده..تو سمت من باش عذابم نده💔🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶      یکروز بالاخره آخرین کسی که تو رو میشناسه میمیره! و خاطرت برای همیشه فراموش میشه....! پس از زندگیت لذت ببر❣️

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

خودااا😂😂😂

لطفاااا کلایک نکنید 🌼با افتخار تــــرکم ✌🏿❤کـه زخــم هر شکست من حضــور یک جوانــه شد🌱توهمونی هستی که تصمیم میگیری باشی✨زمان میبره ولی میشه🩹💔امیدوارم به خدایی که اسپانسر تمام آرزوهاست🤍شروع رژیم(1403/3/5)وزن اول۷۲👈🏿وزن هدف58👈🏿هدف اول69🔓هدف دوم67🔒هدف سوم65🔒هدف چهارم 63🔒هدف پنجم60🔒هدف اخررررر58🔒به امیدروز که قفل همشون باز بشههه💪🏿❤
😂😂😂😂

🤣🤣فقط امضات

دختر خوبی ام نی نی یار تعلیق نکن درخواست دوستی آقایون ممنوع حالا هی درخواست بدین وقتی رد شد ببینین وقتی که بچه بودم فکر میکردم که تنها چیزی که خوشبختی میاره پول هست اما بعد فهمیدم که نه سلامتی جای خود پول هم جای خود هرچیزی جای خودش رو داره پس ناشکر نباشیم زمانی شیطون ترین دختر توی دنیا بودم که از در بیرونش میکردن از پنجره میومد داخل یادش بخیر یه بار حتی تو نوشابه تو لیوان دوستم نمک ریختم ولی اونم تلافی کرد و ریخت رو سرم دختر مهربونی هستم و زود صمیمی میشم ولی وقتی که بفهمم کسی داره ازم سوءاستفاده میکنه دیگه اون آدم قبلی نیستم و نشونش میدم که با کی طرفهساعت ۹شب تبدیل به زامبی میشم و هیچکس نمیتونه آرومم کنه و از دستم در بره .یه روز که بیرون رفتم دوستم رو دیدم که داشت با خودش حرف میزد بعد فهمیدم نه اون داره با عروسک تو ویترین مغازه حرف میزنه
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687