چندروز بعدازینکه عقد کردیم به پیشنهاد خودم که خام بودم و بچگی کردم نمیدونستم دیگه عادی میشه،یه شب خوابید خونمون توی اتاقم کنار خودم و توی بغلش بودم و شبهای دیگه هم موند ولی وقتی خواب بودم به همه جام دست زد منم بیدار بودم یخ کردم و خودمو تکون دادم که ول کنه شش شب این اتفاق افتاد بعدا که ازش پرسیدم انکار کرد،خیلی حس بدی دارم حس میکنم دیگه عادی شد همه چیز و تغییر کرد ازین حس متنفرم ،از بعداز عروسی که خونه خودمون بودیم باید این اتفاق میوفتاد نه الان
نامزدم خیلی پسر خوبیه و هردو بختیاری هستیم و فامیل دور محسوب میشیم ولی اون خونشون شهر دیگست چیکار کنم و چی بگم که هم ناراحت نشه هم وقتی میاد اینجا نخوابه؟کلی فامیل و عمو و دایی و مادربزرگشون اینجان که میتونه اونجا بخوابه مثل قبل
درکل از عقد متنفر شدم نمیدونم چجوری توضیح بدم چه حسی دارم توروخدا اگه میخواین بگین محرمه و فلانه نظر ندین