خیلییی خوشحالم از این بابت خداروخیلی شاکرم
اما نمیدونم چرا دلم آروم نیست
ی دفعه دیگ هم تاپیک زده بودم
بنظرتون طبییعه
خیلیییی مهربون شده
خیلیی قربون صدقم میره
تو رابطه خیلیی بهتر و گرم. تر شده
جدیدا باشگاه ثبت نام کرده ک بره
باهام نمیجنگه اصلا
اما از طرفی سرکار که بود داشتم. باهاش صحبت میکردم. اخرای تماسمون فقط میخواست قطع کنه نمیشنید چی میگفتم
یا دیروز داشتیم ناهار میخوردیم گوشیش زنگ خورد تا رفت جواب بده قطع شد فکرکنم
بهش گفتم کی بود
گفت خالم
گفتم. خب زنگش بزن ببین چیکار داشت گفت ولش کن
حوصلش رو ندارم و منم پیگیر نشدم
حسن ظن داشته باش فقط همین
سرش خورد به سنگ
ممکنه ک خیانتی چیزی درکار باشه تاپیک های نی نی سایت رو خوندم بدجور دلم آشوب شد
فکر کردم خیلی مهربون شده،،، شما می‌ترسید از اینکه نکنه شهید بشه😐🤦🏻♂️
شاید مهربون شده ک شک نکنی واقن دلم نمیخاد حس بد بهت بدم ولی یکم حواست باشه نکه بری دعوا کنیا فقط یکم هواسو داشته باش ببین چیکارا میکنه
شاید متحول شده منم یه روز تو صد سال اینجوری مهربون میشم شوهر بدبختم خوف میکنه اونروز میگفت حس‌میکنم رفتی ماشین رو له کردی بمن نمیگی 😂😂ولی خب جدا از شوخی اگه دیدی یکم مشکوکه چک کن البته نه مستقیما کاملا غیر مستقیم یهو میبینی هیچی نباشه دل زده میشه ازت
