2752
2734
عنوان

مادر شوهر بی فکرم عصبیم کرده

506 بازدید | 18 پست

بچه ها خسته شدم دیگه .دلم میخواد بشینم زار زار گریه کنم

از این زندگی خسته شدم...مادر شوهرم اصلا حریم خصوصی ما رو رعایت نمیکنه .بدون اینکه اطلاع بده میاد خونه.مهمون داشته باشم بفهمه یهو میاد .فقط میخواد منو آزار بده.همش سعی کردم مدارا کنم اما تا کی؟ ما امشب ساعت ۱ اینا بود تو خونه نشسته بودیم منم لباس راحتی پوشیده بودم داشتیم فیلم می‌دیدیم و یه چیزی کوفت میکردیم .یهو یکی کلید رو تو در چرخوند من خیلی ترسو هستم قشنگ اون لحظه از ترس مردم و زنده شدم

لامپ هم خاموش بود .شوهرم دوید رفت سمت در ،یهو دیدم مادر شوهرم اومد تو خونه

دهنمون باز مونده بود .گفت شما بیدارید مگه؟ اومدم یه بسته مرغ بردارم نگین( خواهر شوهر ...) گرسنه هست ما نداشتیم 

شوهرم گفت کلید دست شما چیکار میکنه؟

گفت از رو کلیدت ساختم

فکر کردم خوابید زنگ نزدم بهتون.شوهرم اینقد عصبی شد گفت مرغ نداریم کلید ها رو بده برو.

گفت این چه طرز برخورده چی شده مگه

شوهرم گفت تو از اون ور شهر برای مرغ اومدی در خونه منو شب جمعه با کلید باز کردی بدون اجازه کلید ساختی ،انتظار داری چه برخوردی کنم؟

مادر شوهرم به من یه نگاه کرد گفت ببخشید برنامه داشتید مزاحم شدم بعد هم رفت

تا الان دارم خون گریه میکنم .اینقد روم فشار عصبی اومده فشارم زد بالا خون دماغ شدم رفتیم بیمارستان.

شوهرم هیچ مشکلی نداره اما امان از خانوادش 

دیوونم کردن‌...شوهرم بنده خدا رفته تو تراس همش سیگار می‌کشه منم نمیتونم جلو گریه م رو بگیرم 

خیلی بهم سخت گذشت امشب با این اتفاق 


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

هرکاری میکنم بهت بگم عیب نداره حالا چیشده مگه نمیشه...وای خدا آدم تا کجا بیشخصیت....خدا نسل این دایناسور هارو منقرض کن

و قسم به خداوند والامقام که انسانیت بالاتر از هر دین و مذهبی‌ست

شب جمعه روخوب گفت😁

ازکدوم ورشهر... یعنی توراهش مغازه وسوپری نبوده مرغ بخره یا یک کوفتی.. 

بعدهرکی یک شب گرسنش بودبایدمرغ بخوره،! خب نون ماست میخورد🙄

گرنگه دارمن آنست، که من میدانم❤️شیشه رادربغل سنگ، نگه میدارد🙏
چرا حس کردم سرکاریه تاپیک؟؟؟


خب چیکار کنم مگه احمقم ۴ صبح تایپک بزارم ،کسی بخواد تایپک سرکاری بزارن سر شب می‌زاره یه تایمی میزارع سایت شلوغ باشه نه موقعی که میدونم کسی نیست.اللن پر بازدید شد!؟ بیخیال

شب جمعه روخوب گفت😁 ازکدوم ورشهر... یعنی توراهش مغازه وسوپری نبوده مرغ بخره یا یک کوفتی..  بع ...


دقیقا تو مسیر هم فست فود و...بوده هم می‌توانسته یه چیزی پیدا کنه

فقط میان منو زجر بدن ،مریضه

دخترش  هر چیزی بخواد باید فراهم بشه

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687