من بیمارستان نیمه خصوصی رفتم برای زایمان
خواهرم خصوصی رفت
واقعا پرستار نمیومد روی سرش اتاق هم خصوصی بود
میگفت مریض دیگه هم داریم و ...
ولی برای من خدایی راضی بودم
خیلی رسیدگی گردن
خود ابجیم ام تنها بودیم گفت به زور میان بالا سرم و ...
منم همینو پیش مادرم گفتم
یهو گفت از دولتی که صد در صد بهتره
گفتم صدالبته
مادرم فکر میکنه من دولتی رفتم زیاد دقت نمیکنه
فکر کرد حسودیم شده
نمیدونم ایندفعه چی بگم بفهمه صداقتی گفتم
حس بدی دارم به چشم حسود منو ببینن
ای بابا بیخیال به چه چیزهایی فکر می‌کنی
چیزی تو حرفش ندیدم که نشون بده برداشت حسودی کرده
بی خیال بابا اهمیت نده..یاهمون موقع جواب طرفو بده مثلا بگو شاید فک کردید حسودیم شده نه مامان جان من مثلابه فلان دلیل این حرفو زدم
یااگرم چیزی نگفتی دیگه انقد فکرتو درگیر نکن
بگو حالا جاشم مهم نیست بعضی پرستارا زیاد توجه نمیکنن باید شانس ییاری پرستار شیفتت خوب باشه و خوب بتونه توجه کنه
بخواهی در موردش حرف بزنی بدتر میشه میگن حسودی کرد الان دیگه هیچی نگو
اما تو مکالمه ای که نوشتید نگفتید بهتون حسود خطاب کردن
اگه قبلا هم همچین مکالمه هوایی بین شما مادرتان بوده در رابطه با خواهران ،خوب ممکنه فکر میکنه حسودی میکنید
خب شاید ایشون در لحن مادرشون این طور متوجه شدند که بیان کردند در رابطه با کسانی که میگن تو صحبتش اشاره به حسودی نشده
مادری که بچشو نشناسه مادر نیست
